معرفی وبلاگ
امام خمینی (ره)« زنان از نظر اسلام نقش حساسی در بنای جامعه اسلامی دارند و اسلام زن را تا حدی که بتواند مقام انسانی خود را در جامعه باز یابد و از حد شیء بودن بیرون بیاید و متناسب با چنین رشدی می‌تواند در ساختمان حکومت اسلامی مسئولیتهایی را به عهده بگیرد.»
دسته
همكاران
آرشیو
طراح قالب
Tebyan
يا امام حسن مجتبي
چهارشنبه بیستم 10 1391 7:58

برچسب ها :
يا كريم اهل بيت
چهارشنبه بیستم 10 1391 7:55

برچسب ها :
شهادت رسول اكرم(ص)وامام حسن مجتبي(ع)
چهارشنبه بیستم 10 1391 7:46

سلام بر تو اي فرستاده خوبي ها، اي مهربانترين فرشته خاك. تو از ملكوت آسمان به زمين فرا خوانده شدي تا انسان را با معناي واقعي اش آشنا كني. تو، آفتاب روشن حقيقت بودي در شام تيره زندگي. از مشرق دلها برآمدي و اكنون، آسمان تب دار غروب جانگداز توست.

در سال يازدهم هجرت رسول اكرم (ص) در آخرين سفرحج (در عرفه)، در مكه و در غديرخم، در مدينه قبل از بيمارى و بعد از آن در جمع ياران و يا در ضمن ‏سخنرانى عمومى، با صراحت و بدون هيچ ابهام، از رحلت ‏خود خبر داد. چنان كه قرآن رهروان رسول خدا (ص) را آگاه ساخته بود كه ‏پيامبر هم در نياز به خوراك و پوشاك و ازدواج و وقوع بيمارى و پيرى مانند ديگر افراد بشر است و همانند آنان خواهد مرد.  پيامبر اكرم (ص) يك ماه قبل از رحلت فرمود:

" فراق نزديك شده و بازگشت ‏به سوى خداوند است. نزديك است فراخوانده شوم و دعوت حق را اجابت  نمايم و من دو چيز گران در ميان شما مى ‏گذارم و مى ‏روم: كتاب خدا و عترتم، و خداوند لطيف و آگاه به  من خبر داد كه اين دو هرگز از يكديگر جدا نشوند تا كنار حوض كوثر برمن ‏وارد شوند. پس خوب بينديشيد چگونه با آن دو رفتار خواهيد نمود."

در حجه ‏الوداع در هنگام رمى‏ جمرات فرمود: "مناسك خود را از من ‏فرا گيريد، شايد بعد از امسال ديگر به حج نيايم و هرگز مرا ديگر در اين جايگاه نخواهيد ديد."

روزى به آن حضرت خبر دادند كه مردم از وقوع مرگ شما اندوهگين ‏و نگرانند. پيامبر در حالى كه به  فضل بن عباس و على بن ‏ابي‌‏طالب (ع) تكيه داده بود به سوى مسجد رهسپار گرديد و پس ازدرود و سپاس  پروردگار، فرمود: "به من خبر داده‏ اند شما از مرگ ‏پيامبر خود در هراس هستيد. آيا پيش از من، پيامبرى بوده است كه‏ جاودان باشد؟! آگاه باشيد، من به رحمت پروردگار خود خواهم ‏پيوست و شما نيز به  رحمت پروردگار خود ملحق خواهيد شد."

روزي ديگر پيامبر (ص) با كمك علي (ع) و جمعي از ياران خود به قبرستان بقيع رفت و براي مردگان طلب آمرزش كرد . سپس رو به علي (ع) كرد و فرمود: " كليد گنجهاي ابدي دنيا و زندگي ابدي در آن، در اختيار من گذارده شده و بين زندگي در دنيا و لقاي خداوند مخير شده ام، ولي من ملاقات با پروردگار و بهشت الهي را ترجيح داده ام."

در چند روز آخر از زندگى رسول اكرم (ص) آن بزرگوار در مسجد پس از انجام نماز صبح فرمود:

"اى مردم! آتش فتنه‏ ها شعله ‏ور گرديده و فتنه‏ ها همچون پاره‏هاى امواج تاريك شب روى آورده است. من در روز رستاخيز پيشاپيش شما هستم و شما در حوض كوثر بر من در مي آئيد. آگاه باشيد كه من  درباره ثقلين از شما مي پرسم، پس بنگريد چگونه پس از من درباره آن دو رفتار مي كنيد، زيرا كه خداي لطيف و خبير مرا آگاه ساخته كه آن دو از هم جدا نمي شوند تا مرا ديدار كنند. آگاه باشيد كه من آن دو را در ميان شما به جاي نهادم
 ( كتاب خدا و اهل بيتم ). بر ايشان پيشي نگيريد كه از هم پاشيده و پراكنده خواهيد شد و درباره آنان كوتاهي نكنيد كه به هلاكت مي رسيد."

آنگاه پيامبر (ص) با زحمت به سوي خانه اش  به راه افتاد. مردم با چشماني اشك آلود آخرين فرستاده الهي را بدرقه مي كردند. در آخرين روزها پيامبر به علي (ع) وصيت نمود كه او را غسل و كفن كند  و بر او نماز بگزارد. علي (ع) كه جانش با جان پيامبر آميخته بود، پاسخ داد: " اي رسول خدا ، مي ترسم طاقت اين كار را نداشته باشم. "

پيامبر (ص) علي (ع) را به خود نزديك كرد . آنگاه  انگشترش را به او داد تا در دستش كند. سپس شمشير، زره و ساير وسايل جنگي خود را خواست و همه آنها را به علي سپرد.

فرداي آن روز بيماري پيامبر (ص) شدت يافت اما او در همين حال نيز اطرافيان خود را درباره حقوق مردم و توجه به مردم سفارش مي كرد. سپس به حاضران فرمود: " برادر و دوستم را بخواهيد به اينجا بيايد." ام سلمه، همسر پيامبر گفت: " علي را بگوييد بيايد. زيرا منظور پيامبر جز او كس ديگري نيست." هنگامي كه علي (ع) آمد ، پيامبر به او اشاره كرد كه نزديك شود. آنگاه علي (ع) را در آغوش گرفت و مدتي طولاني با او راز گفت تا آنكه از حال رفت و بيهوش شد. با مشاهده اين وضع، نواده هاي پيامبر (ص) حسن و حسين (ع) به شدت گريستند و خود را روي بدن رسول خدا افكندند. علي (ع)  خواست آن دو را از پيامبر (ص) جدا كند. پيامبر (ص) به هوش آمد و فرمود:

"علي جان آن دو را واگذار تا ببويم و آنها نيز مرا ببويند، آن دو از من بهره گيرند و من از آنها بهره گيرم."

سرانجام پيامبر (ص) هنگامي كه سرش بر دامان علي (ع) بود، جان به جان آفرين تسليم كرد. 

جلوه هايي از حقيقت وجودي نبي اكرم (ص) در قرآن كريم
از عايشه پرسيدند: اخلاق پيامبر چگونه بود؟ پاسخ داد: �خلق و خوي پيامبر(ص)، قرآن بود.� شخصيت جامع و چند بعدي پيامبر اسلام و كمال و عظمت معرفتي، اخلاقي و وجودي آن بزرگوار، قرآن مجسم و ناطق است كه به عنوان نماد مطلق و تام �انسان كامل� در ميان آدميان، حجت و الگويي ماندگار مي باشد.
اگر قرآن كريم، كلام تشريعي حضرت حق است، پيامبر اكرم (ص) كلمه الله الاعظم و كلام تكويني خدا است. اگر قرآن كتابي است با حقايق جاودانه و هميشگي، پيامبر اكرم (ص) نيز حقيقتي عيني و جاودانه است. اگر قرآن بطون و لايه هاي معنايي و مصداقي عميق و گسترده اي دارد كه تلاش براي كشف آن حقايق بايد استمرار داشته باشد، پيامبر اكرم (ص) نيز ذخيره اي تمام نشدني و حقيقتي است عيني و انساني، كه شناخت ابعاد مختلف شخصيت ايشان و دستيابي به عمق سيره، سلوك و سنت آن حضرت به جهاد و اجتهادي مستمر نيازمند است. اگر نياز بشريت به قرآن هرگز پايان نمي يابد و تكامل علمي و اجتماعي انسان، نياز او را به حقايق قرآن كريم نه تنها كاهش نمي دهد كه روزافزون مي سازد، نياز انسان امروز و فردا به پيامبر اكرم(ص) و درس ها و آموزه هاي ايشان پايان ناپذير است و اگر اسلام خاتم اديان و قرآن خاتم كتب آسماني است، پيامبر اكرم (ص) خاتم النبياء و قله رفيع كمال انساني است. او خليفه الله الاعظم و واسطه ابدي نزول فيض الهي است كه: �و ما ارسلناك الا رحمه للعالمين�. قرآن كريم نسخه مكتوب حقيقت نور محمدي (ص) است و پيامبر اكرم (ص) آينه تمام نماي صفات حسناي حق و نور مطلق خداوند متعال بر عالم و آدم.
پيامبر اكرم (ص) به اميرالمؤمنين(ع) فرمود: علي! كسي جز تو و من خدا را نشناخت و كسي جز خدا و تو مرا نشناخت و كسي جز خدا و من تو را نشناخت.

شناخت و معرفت حضرت حق- جل و علا- در حد اعلايي كه براي غيرخدا ميسر است، جز براي كساني كه در كانون نور محمد (ص) و علي (ع) قرار دارند، امكان پذير نيست، چرا كه اين معرفت و شناخت معرفتي است شهودي و نه ذهني، معرفتي است متناسب با اوج كمال و تعالي شناسنده، نه مدرسه اي و استدلالي. از آن سو نيز معرفت تام نبي (ص) و وحي (ع) جز براي حضرت حق، براي كسي حاصل نمي شود، چرا كه ديگران همه فروتر از اين دو وجود مقدس- كه نور واحدي از منشأ واحدند- مي  باشند و دستيابي به معرفت تام آنان برايشان مقدور نخواهد بود. حضرت حق در قرآن كريم فراوان درباره پيامبر اكرم (ص) و معرفي ايشان سخن گفته است كه براي آشنايي با جايگاه عظيم نبي اكرم (ص) به اين آيات بايد مراجعه كرد: در قرآن كريم اطاعت خدا و پيامبر (ص) در كنار هم مطرح و اطاعت از رسول خدا، همان اطاعت خدا شمرده شده است. آزار و ايذاء پيامبر اكرم (ص) موجب عذاب دردناك و لعنت خداوند در دنيا و آخرت تلقي شده  و دوستي خداوند متعال مشروط به اطاعت از پيامبر اكرم (ص) گرديده است. خلق و خوي الهي پيامبر اكرم و رحمت و عطوفت آن حضرت مايه انسجام و وحدت مسلمانان به شمار آمده و با تعبير �وانك  لعلي خلق عظيم�، توصيف شده، تعبيري كه تنها درباره پيامبر به كار رفته است. پيامبر اكرم (ص) عامل رهايي و آزادي مردمان از زنجيرها و بندهاي سخت معرفي شده است.

بندهايي كه از سويي خرافات و عادات زشت و از سوي ديگر ستمگران و سلطه جويان بر فكر و انديشه و رفتار و حركت تعالي جويانه انسان ها ايجاد كرده اند. او �عبدخدا� معرفي شده است كه با عبوديت و بندگي ذات حق، به عالي ترين درجه عبوديت دست يافته و از همه تعلقات و وابستگي ها رها شده است. گستره فيض و لطف نبي اكرم نه تنها همه مردمان و آدميان كه عالميان را شامل شده و آن حضرت به عنوان �رحمه للعالمين� معرفي شده است.... اين توصيف ها گوشه اي از معرفي پيامبر (ص) در قرآن است كه مروري همراه با تأمل و درنگ در اين آيات و ديگر آيات، مي تواند آفاق و ابعاد شخصيت الهي نبي اكرم (ص) را براي ما روشن سازد.
علاوه بر اين، برخي سوره هاي قرآن كريم اساساً در شأن پيامبر اكرم (ص) است و اين غير از سوره هايي است كه به وجود مبارك آن حضرت تأويل شده است. �يس� كه قلب قرآن كريم است و سرچشمه هايي از معرفت و حكمت از آن جاري است، به پيامبر اكرم (ص) منسوب است. سوره
47 قرآن كريم به نام نامي آن بزرگوار نام نهاده شده است: "محمد" (ص)، علاوه براين سوره فتح، سوره حجرات، سوره نجم، سوره مجادله، سوره تحريم، سوره قلم، سوره مزمل، سوره مدثر، سوره بلد، سوره ضحي، سوره شرح (انشراح)، سوره تين، سوره علق، سوره قدر، سوره كوثر برخي از سوره هايي است كه ناظر به شأن و جايگاه عظيم و مرتبه رفيع آن حضرت در پيشگاه خداوند متعال است. هر كدام از اين سوره ها و آيات نوراني آن، مالامال از حرمت و لطفي است كه خالق متعال براي اين برترين بنده مقرب خود قائل است.

 

و اين هم وصيتي است از امام حسن مجتبي(ع) كه از امالي شيخ(ره) نقل شده كه به برادرش امام حسين(ع) فرمود:

" اين است آنچه وصيت مي كند بدان حسن بن علي به برادرش حسين بن علي: وصيت مي كند كه گواهي دهد معبودي جز خداي يكتا نيست كه شريك ندارد، او پرستش مي كند او را بدان جهت كه شايسته پرستش است، شريكي در سلطنت ندارد و سرپرستي از خواري براي او نيست، و براستي كه هر چيزي را او آفريده و بخوبي و به طور كامل اندازه گيري آن را مقدر فرموده، و شايسته ترين معبود، و سزاوارترين كسي است كه او را ستايش كنند، هر كه فرمانبرداري او كند راه رشد را يافته، و هر كس كه نافرمانيش كند به گمراهي و سرگشتگي افتاده و هر كس به سوي او بازگردد راهنمايي گشته است.

من تو را سفارش مي كنم اي حسين به بازماندگانم از خاندان و فرزندان و خانواده خودت كه از بدكارشان درگذري، و از نيكوكارشان بپذيري، و براي آنها جانشيني و پدري مهربان باشي، و ديگر آنكه مرا كنار رسول خدا دفن كني كه من به او و خانه او شايسته تر از ديگران هستم...

و اگر از اين كار مانع شدند و جلوگيري كردند، من تو را به حق قرابت و نزديكي كه خدا براي تو قرار داده و قرابتي كه با رسول خدا داري سوگندت مي دهم كه اجازه ندهي در اين راه به خاطر من به اندازه خوني كه از حجامت گرفته مي شود خون ريخته شود تا آنگاه كه رسول خدا(ص) را ديدار كنيم و شكايت خود به نزد او بريم، و آنچه از اين مردم پس از وي بر سر ما رفته به او گزارش كنيم..."

اين را فرمود و از دنيا رفت، درود خدا بر او باد.

و در روايت شيخ مفيد(ره) اينگونه آمده كه پس از جريان مسموم شدن خود فرمود:

" فاذا قضيت فغمضني و غسلني و كفني و احملني علي سريري الي قبر جدي رسول الله (ص) لا جدد به عهدا، ثم ردني الي قبر جدتي فاطمة بنت اسد رضي الله عنها فادفني هناك، و ستعلم يا ابن ام ان القوم يظنون انكم تريدون دفني عند رسول الله(ص) فيجلبون في ذلك، و يمنعونكم منه، و بالله اقسم عليك ان تهريق في امري محجمة دم". " چون من از دنيا رفتم، چشم مرا بپوشان و مرا غسل ده و كفن نما، و مرا در تابوت و به سوي قبر جدم رسول خدا(ص) ببر تا ديداري با او تازه كنم، سپس به سوي قبر جده ام فاطمة بنت اسد رضي الله عنها ببر و در آنجا دفنم كن، و زود است بداني اي برادر كه مردم گمان كنند شما مي خواهيد مرا كنار رسول خدا(ص) به خاك بسپاريد، پس در اين باره گرد آيند و از شما جلوگيري كنند، تو را به خدا سوگند دهم مبادا درباره من به اندازه شيشه حجامتي خون ريخته شود."

 

 

برچسب ها :
روز هاي پاياني صفر
چهارشنبه بیستم 10 1391 7:41

بيست و ششم صفر : دستور پيامبر اكرم صلّي الله عليه و آله و سلم به لشكر اسامه جهت آماده شدن در جنگ با روميان( بنابر نقل واقدي 11 هجري) ، سالروز انقراض حكومت امويان.

بيست و هشتم صفر  : رحلت جانسوز رحمت للعالمين پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلّم در روز دوشنبه 28 صفر سال 11 هجري قمري - شهادت مظلومانه سبط اكبر امام مجتبي عليه السلام 50 قمري.

(سي‌ام / بيست و نهم ) صفر  : شهادت امام رضا عليه السلام 203 هجري قمري

 

برچسب ها :
فرمايشات امام(ره)
يکشنبه هفدهم 10 1391 13:35

زندگي در دنياي امروز،زندگي در مدرسه ي اراده است. و سعادت و

 شقاوت هر انساني به اراده ي همان انسان رقم مي خورد.

 

برچسب ها :
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 440401
تعداد نوشته ها : 499
تعداد نظرات : 20




استخاره آنلاین با قرآن کریم


Rss