سازمان زنان انقلاب اسلامي م 4
سازمان زنان انقلاب اسلامي م 6
سازمان زنان انقلاب اسلامي م 9
سازمان زنان انقلاب اسلامي م 12
سازمان زنان انقلاب اسلامي م13
سازمان زنان انقلاب اسلامي م 14
سازمان زنان انقلاب اسلامي 15
سازمان زنان انقلاب اسلامشهر
سازمان زنان انقلاب ساوجبلاغ
سازمان زنان انقلاب ورامين
"نوروز" يكي از كهنترين جشنهاي به جا مانده از دوران باستان است. منشا و زمان پيدايش نوروز، به درستي معلوم نيست، اما اين جشن،تاريخچه اي سه هزار ساله دارد وكهن ترين آيين ملي در جهان به شمار ميرود.خاستگاه نوروز در ايران باستان است و هنوز مردم مناطق مختلف فلات ايران نوروز را جشن ميگيرند. زمان برگزاري نوروز، در آغاز فصل بهار است. نوروز در ايران و افغانستان آغاز سال نو محسوب ميشود و در برخي ديگر از كشورها تعطيل رسمي است.
جشن نوروز از لحظه اعتدال بهاري آغاز ميشود. در دانش ستارهشناسي، اعتدال بهاري يا اعتدال ربيعي در نيمكره شمالي زمين به لحظهاي گفته ميشود كه خورشيد از صفحه استواي زمين مي گذرد و به سوي شمال آسمان ميرود. اين لحظه، لحظه اول برج حمل ناميده ميشود، و در تقويم هجري خورشيدي با نخستين روز (هرمز روز يا اورمزد روز) از ماه فروردين برابر است.
نياكان ما در شب عيد آتش ميافروختند و به شادي گرد آن نيايش ميكردند. گويند كه پس از اسلام در ايران رسم بر اين شد كه در آخرين چهارشنبه سال، پس از غروب آفتاب با چوب و كنده و خار در فضاي باز آتش افروزند و جشن گيرند؛ و هنوز پس از قرنها، هر سال مردم با افروختن آتش و پريدن از روي آن و خواندن سرود و صرف نقل و آجيل و آش رشته مخصوص تا آخرين ساعات شب به شادماني سرگرم ميشوند.
آتش از زمانهاي دور مورد توجه بوده است. در قديم آتشكدههاي بزرگي در ايران ساخته بودند تا آتش – اين عنصر مقدسشان – را هميشه روشن و برپا نگاه دارند.
به خوبي پيداست در زماني كه نيروي اصلي در توليد نور، آتش بوده، روشن نگاه داشتن آتش و در نتيجه رهايي از سياهي و تيرگي و بهرهمندي از نور و روشنايي چه اهميتي داشته است.افزون بر اين از روشنايي آتش در كار خبر رساني نيز استفاده ميشده است. بر فراز برجها و بلنديها آتش ميافروختند و به يكديگر پيام ميرسانيدند.
به جز بهرهمندي از نور آتش و جنبه پيام رساني، آتش به سبب گرما و توليد حرارت در خانه و نيز استفاده در پخت و پز، كاربرد مفيدي داشته كه به موجب آن مقدس به شمار ميآمده؛ همچنين آتش به لحاظ پاك كنندگي و به عنوان نابود كننده آلودگيها مورد توجه بوده است. بنابراين، آتش به لحاظ نور، گرما، خبر رساني، پاك كنندگي و به عنوان يكي از عناصر چهارگانه مقدس پيشينيان – آب، خاك، باد، آتش – در فرهنگ ايرانيان قديم اهميتي ويژه داشته است. اكنون نيز همچنان به صورت نمادين در جشن چهارشنبه سوري افروخته ميشود و مردم گرد آن به شادي سرگرم ميگردند.
اما واژه سوري يا سوريك به معني گل سرخ و گل سوري است و شايد به همين سبب است كه در چهارشنبه سوري خوانده ميشود: .سرخي تو از من… چهارشنبه روز سرخ، روز گل سرخ، روز افروختن آتش و شادماني مردم، و ستايش خداوند براي بهرهمندي از اين نعمت است.
چنين گفت زرتشت:
” كه سوزانيد بدي را درآتش ، تا ز آتش برون آيد نيكي”
پس تو نيز چنين كن...
* حضرت امام خميني (ره)طي يك سخنراني جوانان را به ادامه تظاهرات و اعتصابات فرا خواندند.
* به دنبال جلسه روز گذشته شوراي انقلاب ـ كه نخست وزيري دولت موقت به مهندس بازرگان پيشنهاد شده بود ـ اين شورا براي گرفتن جواب از وي تشكيل جلسه داد. بازرگان درباره اين جلسه ميگويد: ابتدا پس از تشكراز حسن ظن آقايان، گفتم «اگر بنده را نامزد نخست وزيري نماييد با علم و اطلاع از افكار و اخلاق و سوابقم خواهد بود... همه ميدانيد كه من معتقد به دمكراسي و مشورت و اعتقاد به ديگران هستم و از تندي و تعجيل احتراز دارم و علاقمند به مطالعه و علم تدريجي هستم. حال اگر با اين سوابق و شرايط قبولم داريد، پيشنهاد فرماييد.» عكسالعمل مثبت يا منفي در مجلس نديدم. سكوت و قبولي و اصرار مجدد آقايان روحاني عضو شورا و امام در برابر شرايط و اتمام حجت من باعث تعجبم شد و انتظار آن را نداشتم.
* شاپور بختيار گفت: درهاي مذاكره با آيتالله خميني همچنان باز است ... جمهوري اسلامي براي من مجهول است. وي افزود كه من نه با شاه و نه با (امام) خميني سازش نميكنم و اجازه تشكيل دولت موقت را به او (امام خميني) نميدهم.
* راديو عدن: عده زيادي از افسران پايگاه هوايي همدان، در پايگاه بازداشت و زنداني شدند.
* وزراي خارجه آمريكا و انگليس طي ديدار ديويد اوئن از آمريكا، در مورد اوضاع ايران به گفتگو نشستند. بغداد نيز با اعزام هيأتي به عربستان، به بررسي اوضاع ايران و منطقه پرداخت.
* ژنرال هايزر، فرستاده ويژه آمريكا به ايران، با اتمام مأموريت حساس خود و مذاكرات مكرر با مقامات ايراني، عازم آمريكا شد. سخنگوي وزرات خارجه آمريكا گفت: هايزر سعي كرد تا نظاميان ايران از بختيار حمايت كنند. وي به اين علت ايران را ترك كرد كه اقامت وي به احساسات ضد آمريكايي در ايران دامن ميزد.
* بنا به گزارش دولت آمريكا، ايران به علت كمبود مالي در اثر از دست دادن فروش نفت، قرارداد ده ميليارد دلاري خريد اسلحه از آمريكا را لغو كرد. گفتني است چون امريكا نظام سلطنتي ايران را در خطر ميديد، فروش اين سلاحها، از جمله چندين فروند آواكس را به مصلحت خويش نميديد. لذا يكي از مأموريتهاي هايزر، بر هم زدن اين قرارداد به نحوي بود كه آمريكا متضرر نشود.
* خانوادههاي همافران و درجهداران بازداشتي و نيروي هوايي، با تجمع در دادگستري به عنوان اعتراض به دستگيري آنها، خواهان آزادي اين همافران شدند.
* همافران نيروي هوايي در بهبهان به عنوان طرفداري از امام خميني، دست به راهپيمايي زدند.
* از سوي آيتالله گلپايگاني ، اعلاميهاي خطاب به نمايندگان مجلس، هيأت دولت و امراء ارتش، منتشر شد.
* آيتالله سيدمحمدباقر صدر با ارسال نامهاي از عراق براي حضرت امام، از مبارزات ملت ايران حمايت كرد.
* به مناسبت ورود حضرت امام به ايران، از سوي آيتالله مرعشي نجفي تلگرامي براي ايشان ارسال شد.
* خبرگزاري فرانسه: آيتالله شريعتمداري اظهار داشت: اختلاف جزئي بين آيات عظام با مذاكره مرتفع خواهد شد.
* دولت بختيار برداشت از پسانداز و سپردههاي بانكي مردم را محدود كرد.
* يك خبرگزاري ژاپني گزارش داد: يك نماينده از سوي امام خميني، با برژنف در بلغارستان، ملاقات و گفتگو كرده است. تذكر: برژنف از سيزدهم تا هفدهم ژانويه 1979، مطابق با بيست و سوم دي ماه 1357، در بلغارستان بسر ميبرده است.
* شهردار تهران در حضور حضرت امام استعفا كرد. امام سپس وي را مجددا به عنوان شهردار منصوب كردند. جواد شهرستاني از سوي دولت بختيار ممنوعالخروج شد.
* گروهي از نمايندگان مستعفي مجلس شورا با حضرت امام ديدار كردند.
* راديو لندن: از تظاهرات ديشب تهران هيچ گزارشي كه حاكي از برخورد مردم با نظاميان باشد، نرسيده است.
* دو تن از وزراي سابق به نامهاي عبدالمجيد مجيدي و هوشنگ نهاوندي، توسط فرمانداري نظامي بازداشت شدند.
* خسرو قشقايي پس از بيست و پنج سال تبعيد در آمريكا، به ايران بازگشت. وي يكي از رهبران ايل قشقايي است.
12 بهمن 1357روز ورود امام خميني(ره) به ميهن
12 بهمن بزرگترين استقبال تاريخ در تهران برگزار شد.
به طوري كه طول جمعيت استقبال كننده از امام خميني (ره)به 33 كيلومتر مي رسيد.
و هواپيماي حامل امام در ساعت 33/27/9 در فرودگاه مهر آباد به زمين نشست.
امام صادق عليه السلام معجزاتي را كه هنگام ولادت پيامبر اكرم (ص)آشكار شد، چنين بر ميشمارد:
1- ابليس از ورود به آسمانهاي هفتگانه محروم شد.
2- شياطين دور شدند.
3- تمامي بتها در بتكده با صورت بر زمين افتادند.
4- ايوان كسري شكست و چهارده كنگرهي آن سقوط كرد.
5- آب درياچه ساوه خشك شد.
6- سرزمين خشك سماوه، آب پيدا كرد.
7- آتشكده فارس پس از هزار سال خاموش شد.
8- نوري از سرزمين حجاز بر آمد تا به مشرق رسيد.
9- كاهنان عرب علوم خود را فراموش كردند.
10- سحر ساحران باطل شد.
استحيائيل - يكي از فرشتگان بزرگ خدا - در شب تولد حضرت محمد صلي الله عليه و آله و سلم بر كوه ابوقبيس ايستاد و با صدايي بلند گفت: «اي مردم مكه! به خدا و فرستاده او و نوري كه با او فرو فرستادهايم ايمان بياوريد.»
منبع:
بحارالانوار، ج 15، ص257 .
هشتم ربيع الاول، سالروز شهادت غم بار امام يازدهم شيعيان، امام حسن عسكري(ع) است. اين امام مظلوم كه در عمر كوتاه خويش رنج ها و شكنجه هاي بسياري را تحمل كرد، پس از هشت روز مسموميت، به دست مزدوران معتمد عباسي1 در سال 260 ق در 28 سالگي در سامرا به شهادت رسيد و كنار مرقد پاك پدرش به خاك سپرده شد.2
به همين مناسبت، هر سال شيعيان در سراسر جهان تشيع، رخت ماتم به تن مي كنند و اين مصيبت جان سوز را به فرزندش، مهدي موعود(عج) تسليت مي گويند. در اين مقاله، به جنبه هايي از زندگي آن حضرت پرداخته شده است.
معرفي امام حسن عسكري(ع)
نام مبارك امام يازدهم، حسن و كنية معروفشان، ابو محمد است و معروف ترين لقب آن حضرت، عسكري است؛ زيرا ايشان و امام هادي(ع) را در منطقه اي نظامي نگه مي داشتند تا كاملاً زير نظر باشند. چون نام آن محله «عسكر» بود، اين دو امام به «عسكريَيْن» شهرت يافتند.3 مادر امام عسكري را حُدَيثه، حُدَيث، سوسن4 و سليل5 ناميده اند كه از زنان پرهيزكار و پاك دامن زمان خويش بود. در فضيلت او همين بس كه پس از شهادت امام عسكري(ع)، خانه اش پناهگاه شيعيان گرديد.6 آن حضرت، در هشتم يا دهم ربيع الثاني سال 232 ق در مدينه به دنيا آمد و در 22 سالگي به امامت رسيد. مدت امامت حضرت، شش سال بود.7
عبادت امام حسن عسكري(ع)
روزي تني چند از بني عباس نزد والي سامرا رفتند و به او دستور دادند بر امام حسن عسكري(ع) كه در زندان بود، سخت بگيرد. او نيز دو تن از بدترين اشخاص را براي زندان باني حضرت گمارد. پس از چندي فهميد آن دو اهل نماز و روزه شده اند و در عبادت به مقام والايي رسيده اند. از اين رو، آن دو نفر را احضار كرد و پرسيد: چرا شما پيرو امام حسن عسكري(ع) شده ايد؟ آن دو كه عظمت روح و كرامت بي كران امام تحت تأثيرشان قرار داده بود، پاسخ دادند: «زيرا او مردي است كه روزها روزه مي گيرد و شب ها تا صبح به عبادت خداي مي پردازد».8
فعاليت هاي سياسي امام حسن عسكري(ع)
با آن كه امام حسن عسكري(ع) در محاصرة دشمنان خويش بود و تمام حركاتش را زير نظر داشتند، ولي اين خفقان شديد نتوانست جلو فعاليت هاي ايشان را بگيرد. آن حضرت براي مقابله با افكار ضد اسلامي و ترويج اسلام واقعي تلاش هاي فراواني كردند. كوشش هاي علمي، تبيين انديشه هاي ناب اسلامي، ايجاد شبكه ارتباطي با شيعيان جهان در دورترين نقاط و آماده سازي آنان براي دوران غيبت امام دوازدهم، از جمله فعاليت هاي مهم امام حسن عسكري(ع) در اين زمينه به شمار مي آيد.9
شهادت جان سوز
چند روز از بيماري امام حسن عسكري(ع) مي گذشت. سم به تمام بدن مبارك نفوذ كرده و آثار مسموميت در بدن حضرت نمايان بود. سرانجام در روز جمعه هشتم ماه ربيع الاول سال 260 ق، امام مظلوم شيعيان پس از اقامه نماز صبح، به نياكان پاكش پيوست و از زندان ستم كاران رهايي يافت. با منتشر شدن خبر وفات حضرت، در شهر سامرا قيامتي برپا شد و صداي شيوه و ناله بلند گرديد. بازار تعطيل شد و همگان بر در خانه امام عسكري(ع) جمع شدند.10
امام حسن عسكري(ع) در بيان دشمن
جعفر كذ ّاب، برادر امام حسن عسكري(ع) كه مي خواست به ناحق، خود را امام معرفي كند، با حضور امام زمان(عج) و اقامه نماز بر پيكر پاك امام حسن عسكري(ع) ، خوار و رسوا شد. از اين رو، بيست هزار دينار براي خليفه فرستاد و براي او نوشت: «اي امير مؤمنان! مقام و منزلت برادرم را به من بده». خليفه اگرچه از كينه و دشمني با امام لبريز بود، ولي لب به حق گشود و پاسخ داد: «منزلت برادرت، حسن عسكري از طرف ما نيست، بلكه از سوي خداوند است. ما همواره مي كوشيديم قدر و منزلت او را پايين آوريم، ولي به دليل پاك دامني، نيك رفتاري، دانش و عبادتش، بر عظمت او افزوده مي شد. اگر تو نزد پيروان برادرت همان ارزش را داري، به تأييد ما نياز نداري و اگر چنين نيست، كاري از ما بر نمي آيد».11
عزّت امامان، امري آسماني
روزي مستنصر بالله، خليفه عباسي به سامرا رفت. اطرافيان به آگاهي اش رساندند كه قبر امام حسن عسكري(ع) مورد توجه مردمان است، ولي قبر پدران او، يعني خلفاي عباسي را ويراني وكثافت فرا گرفته است. از اين رو، به او گفتند: شما پادشاهان دنيا هستيد و نبايد قبر پدرانتان به اين حال باشد و كسي هم به زيارت آن ها نيايد. دستور دهيد كسي اين كثافت ها را پاك كند و آن ها را مانند قبور امامان علويان بسازد تا مردم به زيارت آن ها نيز بروند. خليفه در پاسخ گفت: «اين عزت امامان شيعه و آباداني مزار آن ها، امري آسماني و از طرف خداوند است و اجبار مردم به كاري فايده ندارد».12
سامراء، همچنان مظلوم
با گذشت بيش از يازده قرن از شهادت امام هادي(ع) و امام حسن عسكري(ع)، مظلوميت اين دو امام همچنان ادامه دارد. با وجود اين كه شيعيان از سراسر دنيا به زيات عتبات عاليات مي شتابند، ولي با اشك چشم و سوز دل رو به سامرا مي كنند و از دور سلام مي دهند چرا كه اشغال گران با ايجاد ناامني در عراق، اطراف سامرا را پايگاه نظامي خويش قرار داده اند و آن را به منطقه نظامي تبديل كرده اند. در سايه اين ناامني ها بود كه دشمنان انسانيت و اسلام، بارگاه پاك عسكريين(ع) را با بمب تخريب كردند و داغ سنگيني بر قلب سوخته عاشقان اهل بيت(ع) گذاشتند. البته به كوري چشم دشمنان، ارادتمندان خاندان عصمت و طهارت با كمك هاي خويش، گنبد و بارگاه زيباتر و بزرگ تري براي آن دو امام مظلوم خواهند ساخت.
پي نوشت ها:
1. شيخ مفيد، ارشاد، ج 2، ص 336؛ عبدالحسين نيشابوري، تقويم شيعه، ج 1، ص 74.
2. كليني، كافي، ج 2، ص 561؛ تقويم شيعه، ص 76.
3. شيخ صدوق، علل الشرايع، مكتبةالطباطبايي، ج 1، باب 176، ص 230.
4. شيخ عباس قمي، منتهي الآمال، ج 2، ص 725.
5. سيد علي اكبر قرشي، خاندان وحي، تهران، دارالكتب الاسلاميه، 1373، چ 3، ص 701.
6. مهدي پيشوايي، سيره پيشوايان، مؤسسه امام صادق(ع)، ص 615.
7. خاندان وحي، ص 702.
8. منتهي الآمال، ج 2، ص 727؛ ارشاد، ج 2، ص 334.
9. سيره پيشوايان، ص 626.
10. منتهي الآمال، ج2، صص 756 و 760.
11. صدوق، كمال الدين، ج 2، ص 479؛ مجلسي، بحارالانوار، ج 52، ص 49؛ جلوه هايي از اعجاز معصومين(ع)، ص 768.
12. منتهي الآمال، ج 2، ص 763.
تو را به مناسبتهاي عزيز اين ماه گرامي قسم ميدهيم؛
اين ماه را بر تمام شيعيان جهان، مبارك و پر خير و بركت قرار بده،
و در ظهور ارباب و مولاي ما؛ امام زمان(عج) تعجيل بفرما،
و به ما توفيق بهره بردن از فضايل اين ماه عنايت فرما،
و تمام مريضها را به حرمت اين ماه شفا بده،
و مشكلات و گرفتاري تمام شيعيان را برطرف بفرما.
آمين ربّ العالمين.
امام رضا عليهالسلام خواهران فراواني داشت، ولي در ميان همه آنها، حضرت معصومه عليهاالسلام با ابعادي متفاوت، سفري را در پيش ميگيرد كه همان ويژگي سفر حضرت زينب عليهاالسلام را دربردارد. در آن مرحله از تاريخ، حضرت معصومه عليهاالسلام همان رسالتي را به عهده داشت كه حضرت زينب عليهاالسلام بعد از ماجراي خونين كربلا عهده دار آن شده بود؛ زيرا در آن روزگار، ظلم و خفقان دستگاه بني عباس در همه جا سايه افكنده بود و حضرت معصومه عليهاالسلام و برادرش احمدبن موسي عليهالسلام و چند تن ديگر، تنها شخصيت هايي بودند كه از توطئه بني عباس آگاهي داشتند و عواقب آن را پيش بيني ميكردند. بدين جهت، حضرت معصومه عليهاالسلام براي افشاي چينين خيانتي عازم شهرهاي ايران شد و به افشاگري بر ضد آنان پرداخت.
سلام بر تو اي فرستاده خوبي ها، اي مهربانترين فرشته خاك. تو از ملكوت آسمان به زمين فرا خوانده شدي تا انسان را با معناي واقعي اش آشنا كني. تو، آفتاب روشن حقيقت بودي در شام تيره زندگي. از مشرق دلها برآمدي و اكنون، آسمان تب دار غروب جانگداز توست.
در سال يازدهم هجرت رسول اكرم (ص) در آخرين سفرحج (در عرفه)، در مكه و در غديرخم، در مدينه قبل از بيمارى و بعد از آن در جمع ياران و يا در ضمن سخنرانى عمومى، با صراحت و بدون هيچ ابهام، از رحلت خود خبر داد. چنان كه قرآن رهروان رسول خدا (ص) را آگاه ساخته بود كه پيامبر هم در نياز به خوراك و پوشاك و ازدواج و وقوع بيمارى و پيرى مانند ديگر افراد بشر است و همانند آنان خواهد مرد. پيامبر اكرم (ص) يك ماه قبل از رحلت فرمود:
" فراق نزديك شده و بازگشت به سوى خداوند است. نزديك است فراخوانده شوم و دعوت حق را اجابت نمايم و من دو چيز گران در ميان شما مى گذارم و مى روم: كتاب خدا و عترتم، و خداوند لطيف و آگاه به من خبر داد كه اين دو هرگز از يكديگر جدا نشوند تا كنار حوض كوثر برمن وارد شوند. پس خوب بينديشيد چگونه با آن دو رفتار خواهيد نمود."
در حجه الوداع در هنگام رمى جمرات فرمود: "مناسك خود را از من فرا گيريد، شايد بعد از امسال ديگر به حج نيايم و هرگز مرا ديگر در اين جايگاه نخواهيد ديد."
روزى به آن حضرت خبر دادند كه مردم از وقوع مرگ شما اندوهگين و نگرانند. پيامبر در حالى كه به فضل بن عباس و على بن ابيطالب (ع) تكيه داده بود به سوى مسجد رهسپار گرديد و پس ازدرود و سپاس پروردگار، فرمود: "به من خبر داده اند شما از مرگ پيامبر خود در هراس هستيد. آيا پيش از من، پيامبرى بوده است كه جاودان باشد؟! آگاه باشيد، من به رحمت پروردگار خود خواهم پيوست و شما نيز به رحمت پروردگار خود ملحق خواهيد شد."
روزي ديگر پيامبر (ص) با كمك علي (ع) و جمعي از ياران خود به قبرستان بقيع رفت و براي مردگان طلب آمرزش كرد . سپس رو به علي (ع) كرد و فرمود: " كليد گنجهاي ابدي دنيا و زندگي ابدي در آن، در اختيار من گذارده شده و بين زندگي در دنيا و لقاي خداوند مخير شده ام، ولي من ملاقات با پروردگار و بهشت الهي را ترجيح داده ام."
در چند روز آخر از زندگى رسول اكرم (ص) آن بزرگوار در مسجد پس از انجام نماز صبح فرمود:
"اى مردم! آتش فتنه ها شعله ور گرديده و فتنه ها همچون پارههاى امواج تاريك شب روى آورده است. من در روز رستاخيز پيشاپيش شما هستم و شما در حوض كوثر بر من در مي آئيد. آگاه باشيد كه من درباره ثقلين از شما مي پرسم، پس بنگريد چگونه پس از من درباره آن دو رفتار مي كنيد، زيرا كه خداي لطيف و خبير مرا آگاه ساخته كه آن دو از هم جدا نمي شوند تا مرا ديدار كنند. آگاه باشيد كه من آن دو را در ميان شما به جاي نهادم
( كتاب خدا و اهل بيتم ). بر ايشان پيشي نگيريد كه از هم پاشيده و پراكنده خواهيد شد و درباره آنان كوتاهي نكنيد كه به هلاكت مي رسيد."
آنگاه پيامبر (ص) با زحمت به سوي خانه اش به راه افتاد. مردم با چشماني اشك آلود آخرين فرستاده الهي را بدرقه مي كردند. در آخرين روزها پيامبر به علي (ع) وصيت نمود كه او را غسل و كفن كند و بر او نماز بگزارد. علي (ع) كه جانش با جان پيامبر آميخته بود، پاسخ داد: " اي رسول خدا ، مي ترسم طاقت اين كار را نداشته باشم. "
پيامبر (ص) علي (ع) را به خود نزديك كرد . آنگاه انگشترش را به او داد تا در دستش كند. سپس شمشير، زره و ساير وسايل جنگي خود را خواست و همه آنها را به علي سپرد.
فرداي آن روز بيماري پيامبر (ص) شدت يافت اما او در همين حال نيز اطرافيان خود را درباره حقوق مردم و توجه به مردم سفارش مي كرد. سپس به حاضران فرمود: " برادر و دوستم را بخواهيد به اينجا بيايد." ام سلمه، همسر پيامبر گفت: " علي را بگوييد بيايد. زيرا منظور پيامبر جز او كس ديگري نيست." هنگامي كه علي (ع) آمد ، پيامبر به او اشاره كرد كه نزديك شود. آنگاه علي (ع) را در آغوش گرفت و مدتي طولاني با او راز گفت تا آنكه از حال رفت و بيهوش شد. با مشاهده اين وضع، نواده هاي پيامبر (ص) حسن و حسين (ع) به شدت گريستند و خود را روي بدن رسول خدا افكندند. علي (ع) خواست آن دو را از پيامبر (ص) جدا كند. پيامبر (ص) به هوش آمد و فرمود:
"علي جان آن دو را واگذار تا ببويم و آنها نيز مرا ببويند، آن دو از من بهره گيرند و من از آنها بهره گيرم."
سرانجام پيامبر (ص) هنگامي كه سرش بر دامان علي (ع) بود، جان به جان آفرين تسليم كرد.
جلوه هايي از حقيقت وجودي نبي اكرم (ص) در قرآن كريم
از عايشه پرسيدند: اخلاق پيامبر چگونه بود؟ پاسخ داد: �خلق و خوي پيامبر(ص)، قرآن بود.� شخصيت جامع و چند بعدي پيامبر اسلام و كمال و عظمت معرفتي، اخلاقي و وجودي آن بزرگوار، قرآن مجسم و ناطق است كه به عنوان نماد مطلق و تام �انسان كامل� در ميان آدميان، حجت و الگويي ماندگار مي باشد.
اگر قرآن كريم، كلام تشريعي حضرت حق است، پيامبر اكرم (ص) كلمه الله الاعظم و كلام تكويني خدا است. اگر قرآن كتابي است با حقايق جاودانه و هميشگي، پيامبر اكرم (ص) نيز حقيقتي عيني و جاودانه است. اگر قرآن بطون و لايه هاي معنايي و مصداقي عميق و گسترده اي دارد كه تلاش براي كشف آن حقايق بايد استمرار داشته باشد، پيامبر اكرم (ص) نيز ذخيره اي تمام نشدني و حقيقتي است عيني و انساني، كه شناخت ابعاد مختلف شخصيت ايشان و دستيابي به عمق سيره، سلوك و سنت آن حضرت به جهاد و اجتهادي مستمر نيازمند است. اگر نياز بشريت به قرآن هرگز پايان نمي يابد و تكامل علمي و اجتماعي انسان، نياز او را به حقايق قرآن كريم نه تنها كاهش نمي دهد كه روزافزون مي سازد، نياز انسان امروز و فردا به پيامبر اكرم(ص) و درس ها و آموزه هاي ايشان پايان ناپذير است و اگر اسلام خاتم اديان و قرآن خاتم كتب آسماني است، پيامبر اكرم (ص) خاتم النبياء و قله رفيع كمال انساني است. او خليفه الله الاعظم و واسطه ابدي نزول فيض الهي است كه: �و ما ارسلناك الا رحمه للعالمين�. قرآن كريم نسخه مكتوب حقيقت نور محمدي (ص) است و پيامبر اكرم (ص) آينه تمام نماي صفات حسناي حق و نور مطلق خداوند متعال بر عالم و آدم.
پيامبر اكرم (ص) به اميرالمؤمنين(ع) فرمود: علي! كسي جز تو و من خدا را نشناخت و كسي جز خدا و تو مرا نشناخت و كسي جز خدا و من تو را نشناخت.
شناخت و معرفت حضرت حق- جل و علا- در حد اعلايي كه براي غيرخدا ميسر است، جز براي كساني كه در كانون نور محمد (ص) و علي (ع) قرار دارند، امكان پذير نيست، چرا كه اين معرفت و شناخت معرفتي است شهودي و نه ذهني، معرفتي است متناسب با اوج كمال و تعالي شناسنده، نه مدرسه اي و استدلالي. از آن سو نيز معرفت تام نبي (ص) و وحي (ع) جز براي حضرت حق، براي كسي حاصل نمي شود، چرا كه ديگران همه فروتر از اين دو وجود مقدس- كه نور واحدي از منشأ واحدند- مي باشند و دستيابي به معرفت تام آنان برايشان مقدور نخواهد بود. حضرت حق در قرآن كريم فراوان درباره پيامبر اكرم (ص) و معرفي ايشان سخن گفته است كه براي آشنايي با جايگاه عظيم نبي اكرم (ص) به اين آيات بايد مراجعه كرد: در قرآن كريم اطاعت خدا و پيامبر (ص) در كنار هم مطرح و اطاعت از رسول خدا، همان اطاعت خدا شمرده شده است. آزار و ايذاء پيامبر اكرم (ص) موجب عذاب دردناك و لعنت خداوند در دنيا و آخرت تلقي شده و دوستي خداوند متعال مشروط به اطاعت از پيامبر اكرم (ص) گرديده است. خلق و خوي الهي پيامبر اكرم و رحمت و عطوفت آن حضرت مايه انسجام و وحدت مسلمانان به شمار آمده و با تعبير �وانك لعلي خلق عظيم�، توصيف شده، تعبيري كه تنها درباره پيامبر به كار رفته است. پيامبر اكرم (ص) عامل رهايي و آزادي مردمان از زنجيرها و بندهاي سخت معرفي شده است.
بندهايي كه از سويي خرافات و عادات زشت و از سوي ديگر ستمگران و سلطه جويان بر فكر و انديشه و رفتار و حركت تعالي جويانه انسان ها ايجاد كرده اند. او �عبدخدا� معرفي شده است كه با عبوديت و بندگي ذات حق، به عالي ترين درجه عبوديت دست يافته و از همه تعلقات و وابستگي ها رها شده است. گستره فيض و لطف نبي اكرم نه تنها همه مردمان و آدميان كه عالميان را شامل شده و آن حضرت به عنوان �رحمه للعالمين� معرفي شده است.... اين توصيف ها گوشه اي از معرفي پيامبر (ص) در قرآن است كه مروري همراه با تأمل و درنگ در اين آيات و ديگر آيات، مي تواند آفاق و ابعاد شخصيت الهي نبي اكرم (ص) را براي ما روشن سازد.
علاوه بر اين، برخي سوره هاي قرآن كريم اساساً در شأن پيامبر اكرم (ص) است و اين غير از سوره هايي است كه به وجود مبارك آن حضرت تأويل شده است. �يس� كه قلب قرآن كريم است و سرچشمه هايي از معرفت و حكمت از آن جاري است، به پيامبر اكرم (ص) منسوب است. سوره 47 قرآن كريم به نام نامي آن بزرگوار نام نهاده شده است: "محمد" (ص)، علاوه براين سوره فتح، سوره حجرات، سوره نجم، سوره مجادله، سوره تحريم، سوره قلم، سوره مزمل، سوره مدثر، سوره بلد، سوره ضحي، سوره شرح (انشراح)، سوره تين، سوره علق، سوره قدر، سوره كوثر برخي از سوره هايي است كه ناظر به شأن و جايگاه عظيم و مرتبه رفيع آن حضرت در پيشگاه خداوند متعال است. هر كدام از اين سوره ها و آيات نوراني آن، مالامال از حرمت و لطفي است كه خالق متعال براي اين برترين بنده مقرب خود قائل است.
و اين هم وصيتي است از امام حسن مجتبي(ع) كه از امالي شيخ(ره) نقل شده كه به برادرش امام حسين(ع) فرمود:
" اين است آنچه وصيت مي كند بدان حسن بن علي به برادرش حسين بن علي: وصيت مي كند كه گواهي دهد معبودي جز خداي يكتا نيست كه شريك ندارد، او پرستش مي كند او را بدان جهت كه شايسته پرستش است، شريكي در سلطنت ندارد و سرپرستي از خواري براي او نيست، و براستي كه هر چيزي را او آفريده و بخوبي و به طور كامل اندازه گيري آن را مقدر فرموده، و شايسته ترين معبود، و سزاوارترين كسي است كه او را ستايش كنند، هر كه فرمانبرداري او كند راه رشد را يافته، و هر كس كه نافرمانيش كند به گمراهي و سرگشتگي افتاده و هر كس به سوي او بازگردد راهنمايي گشته است.
من تو را سفارش مي كنم اي حسين به بازماندگانم از خاندان و فرزندان و خانواده خودت كه از بدكارشان درگذري، و از نيكوكارشان بپذيري، و براي آنها جانشيني و پدري مهربان باشي، و ديگر آنكه مرا كنار رسول خدا دفن كني كه من به او و خانه او شايسته تر از ديگران هستم...
و اگر از اين كار مانع شدند و جلوگيري كردند، من تو را به حق قرابت و نزديكي كه خدا براي تو قرار داده و قرابتي كه با رسول خدا داري سوگندت مي دهم كه اجازه ندهي در اين راه به خاطر من به اندازه خوني كه از حجامت گرفته مي شود خون ريخته شود تا آنگاه كه رسول خدا(ص) را ديدار كنيم و شكايت خود به نزد او بريم، و آنچه از اين مردم پس از وي بر سر ما رفته به او گزارش كنيم..."
اين را فرمود و از دنيا رفت، درود خدا بر او باد.
و در روايت شيخ مفيد(ره) اينگونه آمده كه پس از جريان مسموم شدن خود فرمود:
" فاذا قضيت فغمضني و غسلني و كفني و احملني علي سريري الي قبر جدي رسول الله (ص) لا جدد به عهدا، ثم ردني الي قبر جدتي فاطمة بنت اسد رضي الله عنها فادفني هناك، و ستعلم يا ابن ام ان القوم يظنون انكم تريدون دفني عند رسول الله(ص) فيجلبون في ذلك، و يمنعونكم منه، و بالله اقسم عليك ان تهريق في امري محجمة دم". " چون من از دنيا رفتم، چشم مرا بپوشان و مرا غسل ده و كفن نما، و مرا در تابوت و به سوي قبر جدم رسول خدا(ص) ببر تا ديداري با او تازه كنم، سپس به سوي قبر جده ام فاطمة بنت اسد رضي الله عنها ببر و در آنجا دفنم كن، و زود است بداني اي برادر كه مردم گمان كنند شما مي خواهيد مرا كنار رسول خدا(ص) به خاك بسپاريد، پس در اين باره گرد آيند و از شما جلوگيري كنند، تو را به خدا سوگند دهم مبادا درباره من به اندازه شيشه حجامتي خون ريخته شود."
بيست و ششم صفر : دستور پيامبر اكرم صلّي الله عليه و آله و سلم به لشكر اسامه جهت آماده شدن در جنگ با روميان( بنابر نقل واقدي 11 هجري) ، سالروز انقراض حكومت امويان.
بيست و هشتم صفر : رحلت جانسوز رحمت للعالمين پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلّم در روز دوشنبه 28 صفر سال 11 هجري قمري - شهادت مظلومانه سبط اكبر امام مجتبي عليه السلام 50 قمري.
(سيام / بيست و نهم ) صفر : شهادت امام رضا عليه السلام 203 هجري قمري
جايگاه اربعين حسيني از ديدگاه مقام معظم رهبري
اهميت اربعين از كجاست ؟ صرف اينكه چهل روز از شهادت شهيد مي گذرد ، چه خصوصيتي دارد ؟
اربعين خصوصيتش به خاطر اين است كه در اربعين حسيني ياد شهادت حسين زنده شد و اين چيز بسيار مهمي است . شما فرض كنيد اگر اين شهادت عظيم در تاريخ اتفاق مي افتاد يعني حسين بن علي و بقيه شهيدان در كربلا شهيد مي شدند ، اما بني اميه موفق مي شدند همانطور كه خود حسين را و ياران عزيزش را از صفحه روزگار برافكندند و جسم پاكشان را در زير خاك پنهان كردند ، ياد آنها را هم از خاطره نسل بشر در آن روز و روزهاي بعد محو كنند .ببينيد در اين صورت آيا اين شهادت فايده اي براي عالم اسلام داشت ؟ يا اگر هم براي آن روز يك اثري مي گذاشت ، آيا اين خاطره در تاريخ هم ، براي نسلهاي بعد هم ، براي گرفتاريها و سياهي ها و تاريكي ها و يزيديهاي دوران آينده تاريخ هم اثري روشنگر و افشا كننده داشت ؟ اگر حسين شهيد مي شد ، اما مردم آن روز و مردم نسلهاي بعد نمي فهميدند كه حسين شهيد شده ، آيا اين خاطره چه اثري و چه نقشي مي توانست در رشد و سازندگي و هدايت و برانگيزانندگي ملتها و اجتماعات و تاريخ بگذارد ؟
مي بينيد كه هيچ اثري نداشت ، بله حسين كه شهيد مي شد ، خود او به اعلي عليين رضوان خدا مي رسيد ، شهيداني كه كسي نفهميد و در غربت ، در سكوت ، در خاموشي شهيد شدند ، به اجر خودشان در آخرت رسيدند ، روح آنها فتوح و گشايش را در درگاه رحمت الهي به دست آورد ، اما آيا چقدر درس شدند ، چقدر اسوه شدند ، درس ، آن شهيدي مي شود كه شهادت او و مظلوميت او را نسلهاي معاصر و آينده او بدانند و بشنوند ، درس و اسوه آن شهيدي مي شود كه خون او بجوشد و در تاريخ سرازير بشود ، مظلوميت يك ملت آن وقتي مي تواند زخم پيكر ستم كشيده شلاق خورده ملتها را شفا بدهد و مرهم بگذارد كه اين مظلوميت فرياد بشود ، اين مظلوميت به گوش انسانهاي ديگر برسد ، براي همين است كه امروز ابرقدرتها صدا توي صدا انداختند كه صداي ما بلند نشود ، براي همين است كه حاضرند پولهاي گزاف خرج كنند تا دنيا نفهمد كه جنگ تحميلي چرا به وجود آمد ، با چه انگيزه اي ، با دست كه ، با تحريك كه . آن روز هم دستگاههاي استكباري ، حاضر بودند هر چه دارند خرج كنند به قيمت اين كه نام و ياد حسين و خون حسين و شهادت عاشورا مثل درس در مردم آن زمان و ملتهاي بعد باقي نماند و شناخته نشود . البته در اوائل كار درست نمي فهميدند كه چقدر مطلب با عظمت است . هر چه بيشتر گذشت ، بيشتر فهميدند .
در اواسط دوران بني عباس حتي قبر حسين بن علي عليه السلام را ويران كردند ، آب انداختند ، خواستند از او هيچ اثري باقي نماند . نقش ياد و خاطره شهيدان و شهادت اين است ، شهادت بدون خاطره ، بدون ياد ، بدون جوشش خون شهيد ، اثر خودش را نمي بخشد و اربعين آن روزي است كه برافراشته شدن پرچم پيام شهادت كربلا در آن روز آغاز شد و روز بازماندگان شهداست . حالا چه در اربعين اول ، خانواده امام حسين عليه السلام به كربلا آمده باشند و چه نيامده باشند . اما اربعين اول آن روزي است كه براي اولين بار زائران شناخته شده حسين بن علي به كربلا آمدند ؛ جابربن عبدالله انصاري است و عطيه از اصحاب پيغمبر ، از ياران امير المومنين و آمدند آن جا و جابربن عبدالله حتي نابينا بود - آن طور كه در نوشته ها و اخبار هست - و دستش را عطيه گرفت و برد روي قبر حسين بن علي گذاشت و او قبر را لمس كرد و گريه كرد و با حسين بن علي عليه السلام حرف زد و با آمدن خود و با سخن گفتن خود خاطره حسين بن علي را زنده كرد و سنت زيارت قبر شهداء را پايه گذاري كرد . يك چنين روزمهمي است روز اربعين.
امام صادق فمودند: هر كس يك بيت شعر دربارهى حادثهى عاشورا بگويد و كسانى را با آن بيت شعر بگرياند، خداوند بهشت را بر او واجب خواهد كرد
حركت امام حسين(ع) براى اقامهى حق و عدل بود: «انّما خرجت لطلبالاصلاح فى امّة جدّى اريد ان امر بالمعروف وانهى عنالمنكر ...»( بحارالانوار، ج 44، ص 329). در زيارت اربعين كه يكى از بهترين زيارات است، مىخوانيم: «و منحالنّصح و بذل مهجته فيك ليستنقذ عبادك منالجهالة و حيرةالضّلاله». آن حضرت در بين راه، حديث معروفى را كه از پيامبر(ص) نقل كردهاند، بيان مىفرمايند: «ايهاالنّاس انّ رسولاللَّه صلّىاللَّه عليه و اله و سلّم قال: من رأى سلطانا جائرا مستحلّا لحرماللَّه ناكثا لعهداللَّه مخالفا لسنة رسولاللَّه صلّىاللَّه عليه و اله و سلم يعمل فى عباداللَّه بالاثم والعدوان فلم يغيّر عليه بفعل و لاقول كان حقّا علىاللَّه ان يدخله مدخله» (بحارالانوار، ج 44، ص 382).
تمام آثار و گفتار آن بزرگوار و نيز گفتارى كه دربارهى آن بزرگوار از معصومين رسيده است، اين مطلب را روشن مىكند كه غرض، اقامهى حق و عدل و دين خدا و ايجاد حاكميت شريعت و برهم زدن بنيان ظلم و جور و طغيان بوده است. غرض، ادامهى راه پيامبر اكرم(ص) و ديگر پيامبران بوده است كه: «يا وارث ادم صفوةاللَّه يا وارث نوح نبىّاللَّه ...»( مفاتيحالجنان، زيارت وارث) و معلوم است كه پيامبران هم براى چه آمدند: «ليقومالنّاس بالقسط». اقامهى قسط و حق و ايجاد حكومت و نظام اسلامى.
اساساً اهميت اربعين در آن است كه در اين روز، با تدبير الهى خاندان پيامبر(ص)، ياد نهضت حسينى براى هميشه جاودانه شد و اين كار پايهگذارى گرديد. اگر بازماندگان شهدا و صاحبان اصلى، در حوادث گوناگون - از قبيل شهادت حسينبنعلى(عليهالسّلام) در عاشورا - به حفظ ياد و آثار شهادت كمر نبندند، نسلهاى بعد، از دستاورد شهادت استفادهى زيادى نخواهند برد.
درست است كه خداى متعال، شهدا را در همين دنيا هم زنده نگه مىدارد و شهيد به طور قهرى در تاريخ و ياد مردم ماندگار است؛ اما ابزار طبيعىيى كه خداى متعال براى اين كار - مثل همهى كارها - قرار داده است، همين چيزى است كه در اختيار و ارادهى ماست. ما هستيم كه با تصميم درست و بجا، مىتوانيم ياد شهدا و خاطره و فلسفهى شهادت را احيا كنيم و زنده نگهداريم.
درسي كه اربعين به مامي دهد، زنده نگهداشتن يادِحقيقت
وخاطره ي شهادت درمقابل طوفان تبليغات دشمن است.
« مقام معظم رهبري »
بشارتي براي بشر
عبدالله بود؛ بنده خالص خدا. ميلادش، معجزه بود آن سان كه وجودش، و آمد و كلمه خدا در زمين شد. آمد و براي بشر، بشارت آورد. براي همه آنها كه بار سنگين نابرابري ها بر گرده شان بود؛ آنها كه در چشم زياده خواهان، همواره رعيت فرودست بودند.
مسيح آمد تا فرودستي در زمين نباشد. مسيح آمد تا همه بفهمند كه بشر به اندازه مساوي از مهرباني سهم مي برد. مسيح آمد تا با بهار نفس هايش، دل هاي مرده را جان ببخشد و جان هاي بيمار را شفا دهد.
... و مسيح عليه السلام يك بار ديگر با آخرين سوار صبح، حضرت مهدي موعود خواهد آمد تا هستي سرشار از مهرباني شود و همه به اندازه نيازشان طعم عدالت را بچشند.