سازمان زنان انقلاب اسلامي م 4
سازمان زنان انقلاب اسلامي م 6
سازمان زنان انقلاب اسلامي م 9
سازمان زنان انقلاب اسلامي م 12
سازمان زنان انقلاب اسلامي م13
سازمان زنان انقلاب اسلامي م 14
سازمان زنان انقلاب اسلامي 15
سازمان زنان انقلاب اسلامشهر
سازمان زنان انقلاب ساوجبلاغ
سازمان زنان انقلاب ورامين
درخواست حاجت ها از خداوند
پروردگارا ، اى منتهاى درخواست حاجت ها
و اى آنكه رسيدن به خواسته ها در پيشگاه اوست.
و اى آنكه نعمتهاى خويش را با قيمت نمى فروشد.
و اى آنكه داده هاى خويش را با منت گزاردن تيره نمى كند.
و اى آنكه مى توان با او بى نياز شد ولى هرگز نمى توان از او بى نياز شد.
و اى آنكه به او رو مى آورند و از او روگردان نمى شوند.
و اى آنكه گنجينه هاى او را در خواستها نابود نمى كند.
و اى آنكه ، اسباب و وسايل حكمت او را تغيير نمى دهد.
و اى آنكه خواسته هاى نيازمندان از او قطع نمى شود.
و اى آنكه دعاى دعا كنندگان او را به زحمت نمى اندازد.
خود را به بى نيازى از آفريدگانت ستوده اى و راستى سزاوار بى نيازى از آنها هستى. آفريدگان را به فقر و تنگدستى نسبت داده اى و راستى آنها نيز شايسته احتياج بسوى تواند.
پس ، كسى كه از درگاه تو بخواهد روزنه نياز خود را ببندد و به وسيله تو بخواهد فقر را از خود بر طرف كند ، محققا خواسته خود را از جايگاه حقيقى اش طلب كرده است و از راه صحيح به خواسته اش رسيده است.
و كسى كه حاجت خود را به يكى از آفريدگانت عرضه كند يا او را سبب بر آمدن حاجت خود قرار دهد نه تو را بلكه به يقين ، خود را محروم ساخته و مستحق از دست دادن احسان در پيشگاه تو گرديده است.
خدايا من به درگاه تو حاجتى دارم كه توانم به آن نمى رسد و در برابر آن بيچاره شده ام و نفس من چنين وانمود مى كند كه حاجتم را پيش كسى ببرم كه او خود حاجت هايش را نزد تو مى آورد و در خواسته هايش از تو بى نياز نيست. و آنچه نفس وانمود مى كند لغزشى است از لغزش هاى خطاكاران و گناهى است از معصيت هاى گناهكاران.
سپس به خاطر آنكه مرا آگاه كردى از غفلت و فراموشى خويش ، آگاه شدم و به واسطه توفيق تو از لغزشم بر خاستم و با راهنمايى تو از گناهم بر گشتم و چنين گفتم :
پاك و منزه است پروردگار من، چگونه نيازمندى از نيازمندى در خواست مى كند و كجا فقير و تنگدستى به فقيرى بسان خود رو مى آورد؟
پس اى پروردگار من، من از روى رغبت آهنگ تو نموده ام و با اعتماد به تو اميد بر تو بسته ام و دانسته ام كه حتما بيشترين چيزى را كه از تو بخواهم در برابر دارائى و توان تو ، اندك است و بزرگترين چيزى را كه از تو طلب كنم در برابر گستره فيض و رحمت تو كوچك است و البته ، جود و بخشش تو از درخواست كسى كم نمى آورد و دست تو در بخشش ها از هر دستى برتر است.
خدايا پس بر محمد و آل او درود فرست و با من به احسان و تفضلت رفتار كن و با من با عدالت و دادگريت به استحقاق رفتار مكن. چه اينكه من اول رو آورنده اى نيستم كه به سوى تو رو آورده و با آنكه سزاوار منع است به او بخشش كرده اى و اول سائلى نيستم كه از تو درخواست كرده و با آنكه سزاوار محروميت بوده است به او احسان كرده اى.
خدايا بر محمد و آل او درود فرست، و اجابت كننده دعايم باش و به ندايم نزديك و به تضرع و زاريم مهربان و به صدايم شنوا باش. و اميدم را از خودت قطع نكن و دعايم را از درگاهت بر مگردان ، و در اين خواسته و غير آن ، گرايشم را به غير خودت متوجه نكن.
و مرا با برآوردن خواسته ام و روا كردن حاجتم و رسيدن به خواسته ام پيش از آنكه از اين سراى فانى بروم با آسان كردن دشوارى برايم و خوبى تقدير تو در همه امور برايم، يارى و كفايت فرما.
و بر محمد و آل او درود فرست ، درود هميشگى كه رو به فزونى است و جاودانگيش پايان نپذيرد و فرجام اش آخر نداشته باشد و آن را ياور من قرار داده و براى بر آمدن حاجتم وسيله بگردان. زيرا ، تو داراى رحمت گسترده و بخشش بسيارى.
و از جمله حاجت من اى پروردگار من چنين و چنان است. [حاجت خود را ذكر مى كنى آنگاه به سجده مى روى و در سجده چنين مى گويى:]
فضل و بخشش تو مرا مأنوس كرده است و احسان تو مرا راهنمايى كرده، پس از تو مى خواهم به بحق خودت و به حق محمد و آل او ، (درودهاى تو بر ايشان باد) كه مرا نوميد [و دست خالى] بر نگردانى.
دعاي امام زين العابدين (ع) هنگامي كه ماه رمضان فرا مي رسيد:
- و سپاس مخصوص خداوندي است كه در اين راه هاي احسانش نسبت به بندگان،ماه رمضان،ماه روزه،ماه اسلام،ماه پاكدامني و طهارت و ماه خالص شدن (از گناهان) و ماه قيام(در شب) را قرار داد."ماهي كه در آن قرآن نازل شده،قرآني كه راهنماي مردم است، و نشانه ي آشكار هدايت و تمييز دهنده ي حق از باطل است."
- پس بدين جهت برتري آن ماه را بر ديگر ماه ها بر پايه احترامات فراوان و فضائل آشكار،روشن ساخت.پس براي بزرگداشت آن ،آنچه را در ماه هاي ديگر برما حلال نموده ،در اين ماه حرام فرموده و براي گراميداشت آن ،مردمان را از خوردن و نوشيدن باز داشته است و براي آن زمان معيني قرار داد،آن سان كه اجازه ندهد روزه آن ،جلوتر ادا شود و نپذيرد كه به تا خير افتد.