سازمان زنان انقلاب اسلامي م 4
سازمان زنان انقلاب اسلامي م 6
سازمان زنان انقلاب اسلامي م 9
سازمان زنان انقلاب اسلامي م 12
سازمان زنان انقلاب اسلامي م13
سازمان زنان انقلاب اسلامي م 14
سازمان زنان انقلاب اسلامي 15
سازمان زنان انقلاب اسلامشهر
سازمان زنان انقلاب ساوجبلاغ
سازمان زنان انقلاب ورامين
حضرت معصومه ـ سلام الله عليها ـ يكي از بانوان با فضيلت و با شخصيت خاندان اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ ميباشد.
پدر بزرگوار او حضرت «موسي بن جعفر» امام هفتم شيعيان ميباشد.مادر گرامي حضرت معصومه «نجمه» مادر بزرگوار امام رضا ـ عليه السّلام ـ ميباشد.نجمه از بانوان با فضيلت و از اسوههاي تقوا و شرافت و از مخدرات كم نظير تاريخ بشريت است.
درباره زمان تولد و وفات فاطمه معصومه ـ سلام الله عليها ـ آن چه مسلم است اين است كه زمان تولد آن حضرت پيش از سال يكصد و هفتاد و نه هجري بوده است زيرا بنابر نقل شيخ كليني در شوال 179 هارون الرشيد امام موسي بن جعفر ـ عليه السّلام ـ پدر حضرت معصومه ـ عليه السّلام ـ را از مدينه به بغداد برد و در آن جا در ماه رجب 183 از دنيا رحلت فرمود و بنابر مدت عمر حضرت معصومه كه از 23 سال كمتر است، نميتواند بعد از سال 179 باشد چون در آن سالها پدرش در زندان بود.پس تاريخ ولادت آن حضرت به طور دقيق مشخص نيست ولي طبق اسناد به دست آمده ولادت آن حضرت را در مدينه در سال 173 نقل ميكنند.
درباره تعداد فرزندان حضرت موسي بن جعفر ـ عليه السّلام ـ و اين كه چند تن از آنها فاطمه نام داشتهاند اختلاف است.شيخ مفيد تعداد آنان را سي و هفت تن ذكر كرده است؛ نوزده پسر و هجده دختر كه دو تن از دختران، فاطمه نام داشتند.فاطمهالكبري و فاطمه الصغري. حضرت فاطمه معصومه بعد از امام رضا ـ عليه السّلام ـ از ديگر فرزندان حضرت موسي بن جعفر ـ عليه السّلام ـ فاضلتر و داراي مقامي شامختر ميباشد.
با گذشت ايام، حضرت معصومه ـ سلام الله عليها ـ هم دوران خردسالي را پشت سر گذاشت.و در اين سالها محل رشد آن حضرت خانداني بود كه او را با دريايي از علم و معرفت رو به رو ساخت.ولي بيش از ده بهار از عمر شريفش نگذشته بود كه پدر بزرگوارش با زهر جفا در زندان هارون به شهادت رسيد و دريايي از غم و اندوه بر قلب شريفش فرو ريخت كه در اين ايام غم و تنهايي، تنها مايه تسلي او برادرش امام رضا ـ عليه السّلام ـ بود كه ناگهان «مأمون» وجود اقدس امام هشتم را از كانون خانواده جدا نمود و به اجبار به خراسان جلب كرد و به اقامت اجباري در خراسان وادار نموده.حضرت معصومه ـ سلام الله عليها ـ دوري يك ساله فراق برادر را تحمل كرد...ادامه
حضرت معصومه در راه ایران و قم
یک سال بعد از رفتن حضرت علی بن موسی الرضا ـ علیه السّلام ـ به سرزمین خراسان یعنی در سال 201 هـ حضرت معصومه ـ علیها السّلام ـ خواهر حضرت رضا، برای زیارت برادر از مدینه به مقصد خراسان حرکت کرد یا به موجب نقلی که چندان اعتبار ندارد طبق دعوت برادر رهسپار خراسان شد.چون آن حضرت با همراهانش وارد ساوه شد، بیمار و رنجور بود و میدانست در آن نزدیکی شهری است به نام قم که مردم آن از دوستداران اهل بیت اطهار هستند.از این امر چنین استنباط میشود که آوازه تشیع مردم قم و علاقه شدید ایشان به اهل بیت به مدینه هم رسیده بود.
در هر حال، حضرت پرسید میان ما و قم چند فرسخ فاصله است.گفتند:ده فرسخ و حضرت دستور حرکت به سوی قم را صادر کردند.در اینجا معلوم نیست که آیا مردم قم از آمدن حضرت فاطمه معصومه ـ علیها السّلام ـ به ساوه اطلاع یافته و به استقبال آن حضرت رفتهاند و با تجلیل و احترام به قم آوردهاند، یا خود او به طرف قم حرکت کرده است.طبق نقل کتاب قم، روایت صحیح و درست این است که چون خبر به آل سعد رسید با هم اتفاق کردند که از او درخواست کنند به قم بیاید.از میان ایشان، موسی بن خزرج بن سعد اشعری بیرون آمد، و چون به شرف ملازمت حضرت فاطمه رسید زمام ناقه او بگرفت و به جانب شهر بکشید و به در سرای خود فرود آورد.از این نقل معلوم میشود که حضرت فاطمه معصومه ـ علیها السّلام ـ به طرف قم حرکت کرده بود و موسی بن خزرج در اثنای راه به وی رسیده بوده است.
محل سرای موسی بن خزرج و حجرهای که حضرت معصومه در آن به عبادت میپرداخته اکنون معین و زیارتگاه است.گویا در این سخن اختلافی نباشد که حضرت فاطمه معصومه ـ علیها السّلام ـ مدت هفده روز در آن محل توقف داشته و پس از آن رحلت فرموده است.بنابر نوشته کتاب قم، بعد از غسل دادن و کفن کردن و نمازگزاردن برجسد مطهر او، موسی بن خزرج آن حضرت را در زمینی در بابلان (همین محل فعلی) نیمه دوّم قرن چهارم که به او تعلق داشت دفن کرد و بر سر تربت او سایهبانی درست کرد.
نویسنده کتاب قم مینویسد:
روایت کرد مرا حسین بن علی بن حسین بن موسی بن بابوبه از محمد بن حسن بن احمد بن الولید و او از راویان دیگر، که چون حضرت فاطمه وفات یافت بعد از غسل و تکفین او را به مقبره بابلان بردند و در کنار سردابی گذاشتند.آل سعد (اشعری) با یکدیگر اختلاف کردند در این باب که چه کسی سزاوار است در سرداب رود و فاطمه را بر زمین بگذارد و به خاک سپارد که در این هنگام از جانب ریگستان دو سوار که جلو دهان خود را بسته بودند بدان جا آمدند چون به جنازه فاطمه رسیدند، از اسب پیاده شدند و بر او نماز گذارده و در سرداب رفتند و جسد مطهر او را دفن کردند و برهیچ کس معلوم نشد که آن دو سوار که بودند.
بدون هیچ اختلافی سال وفات آن حضرت را یقیناً 201 هـ نقل کردهاند ولی در این که در چه روز و ماهی از این سال بوده اختلاف میباشد که بعضی دهم ربیع الثانی را قوی میدانند.