سازمان زنان انقلاب اسلامي م 4
سازمان زنان انقلاب اسلامي م 6
سازمان زنان انقلاب اسلامي م 9
سازمان زنان انقلاب اسلامي م 12
سازمان زنان انقلاب اسلامي م13
سازمان زنان انقلاب اسلامي م 14
سازمان زنان انقلاب اسلامي 15
سازمان زنان انقلاب اسلامشهر
سازمان زنان انقلاب ساوجبلاغ
سازمان زنان انقلاب ورامين
جايگاه اربعين حسيني از ديدگاه مقام معظم رهبري
اهميت اربعين از كجاست ؟ صرف اينكه چهل روز از شهادت شهيد مي گذرد ، چه خصوصيتي دارد ؟
اربعين خصوصيتش به خاطر اين است كه در اربعين حسيني ياد شهادت حسين زنده شد و اين چيز بسيار مهمي است . شما فرض كنيد اگر اين شهادت عظيم در تاريخ اتفاق مي افتاد يعني حسين بن علي و بقيه شهيدان در كربلا شهيد مي شدند ، اما بني اميه موفق مي شدند همانطور كه خود حسين را و ياران عزيزش را از صفحه روزگار برافكندند و جسم پاكشان را در زير خاك پنهان كردند ، ياد آنها را هم از خاطره نسل بشر در آن روز و روزهاي بعد محو كنند .ببينيد در اين صورت آيا اين شهادت فايده اي براي عالم اسلام داشت ؟ يا اگر هم براي آن روز يك اثري مي گذاشت ، آيا اين خاطره در تاريخ هم ، براي نسلهاي بعد هم ، براي گرفتاريها و سياهي ها و تاريكي ها و يزيديهاي دوران آينده تاريخ هم اثري روشنگر و افشا كننده داشت ؟ اگر حسين شهيد مي شد ، اما مردم آن روز و مردم نسلهاي بعد نمي فهميدند كه حسين شهيد شده ، آيا اين خاطره چه اثري و چه نقشي مي توانست در رشد و سازندگي و هدايت و برانگيزانندگي ملتها و اجتماعات و تاريخ بگذارد ؟
مي بينيد كه هيچ اثري نداشت ، بله حسين كه شهيد مي شد ، خود او به اعلي عليين رضوان خدا مي رسيد ، شهيداني كه كسي نفهميد و در غربت ، در سكوت ، در خاموشي شهيد شدند ، به اجر خودشان در آخرت رسيدند ، روح آنها فتوح و گشايش را در درگاه رحمت الهي به دست آورد ، اما آيا چقدر درس شدند ، چقدر اسوه شدند ، درس ، آن شهيدي مي شود كه شهادت او و مظلوميت او را نسلهاي معاصر و آينده او بدانند و بشنوند ، درس و اسوه آن شهيدي مي شود كه خون او بجوشد و در تاريخ سرازير بشود ، مظلوميت يك ملت آن وقتي مي تواند زخم پيكر ستم كشيده شلاق خورده ملتها را شفا بدهد و مرهم بگذارد كه اين مظلوميت فرياد بشود ، اين مظلوميت به گوش انسانهاي ديگر برسد ، براي همين است كه امروز ابرقدرتها صدا توي صدا انداختند كه صداي ما بلند نشود ، براي همين است كه حاضرند پولهاي گزاف خرج كنند تا دنيا نفهمد كه جنگ تحميلي چرا به وجود آمد ، با چه انگيزه اي ، با دست كه ، با تحريك كه . آن روز هم دستگاههاي استكباري ، حاضر بودند هر چه دارند خرج كنند به قيمت اين كه نام و ياد حسين و خون حسين و شهادت عاشورا مثل درس در مردم آن زمان و ملتهاي بعد باقي نماند و شناخته نشود . البته در اوائل كار درست نمي فهميدند كه چقدر مطلب با عظمت است . هر چه بيشتر گذشت ، بيشتر فهميدند .
در اواسط دوران بني عباس حتي قبر حسين بن علي عليه السلام را ويران كردند ، آب انداختند ، خواستند از او هيچ اثري باقي نماند . نقش ياد و خاطره شهيدان و شهادت اين است ، شهادت بدون خاطره ، بدون ياد ، بدون جوشش خون شهيد ، اثر خودش را نمي بخشد و اربعين آن روزي است كه برافراشته شدن پرچم پيام شهادت كربلا در آن روز آغاز شد و روز بازماندگان شهداست . حالا چه در اربعين اول ، خانواده امام حسين عليه السلام به كربلا آمده باشند و چه نيامده باشند . اما اربعين اول آن روزي است كه براي اولين بار زائران شناخته شده حسين بن علي به كربلا آمدند ؛ جابربن عبدالله انصاري است و عطيه از اصحاب پيغمبر ، از ياران امير المومنين و آمدند آن جا و جابربن عبدالله حتي نابينا بود - آن طور كه در نوشته ها و اخبار هست - و دستش را عطيه گرفت و برد روي قبر حسين بن علي گذاشت و او قبر را لمس كرد و گريه كرد و با حسين بن علي عليه السلام حرف زد و با آمدن خود و با سخن گفتن خود خاطره حسين بن علي را زنده كرد و سنت زيارت قبر شهداء را پايه گذاري كرد . يك چنين روزمهمي است روز اربعين.
امام صادق فمودند: هر كس يك بيت شعر دربارهى حادثهى عاشورا بگويد و كسانى را با آن بيت شعر بگرياند، خداوند بهشت را بر او واجب خواهد كرد
حركت امام حسين(ع) براى اقامهى حق و عدل بود: «انّما خرجت لطلبالاصلاح فى امّة جدّى اريد ان امر بالمعروف وانهى عنالمنكر ...»( بحارالانوار، ج 44، ص 329). در زيارت اربعين كه يكى از بهترين زيارات است، مىخوانيم: «و منحالنّصح و بذل مهجته فيك ليستنقذ عبادك منالجهالة و حيرةالضّلاله». آن حضرت در بين راه، حديث معروفى را كه از پيامبر(ص) نقل كردهاند، بيان مىفرمايند: «ايهاالنّاس انّ رسولاللَّه صلّىاللَّه عليه و اله و سلّم قال: من رأى سلطانا جائرا مستحلّا لحرماللَّه ناكثا لعهداللَّه مخالفا لسنة رسولاللَّه صلّىاللَّه عليه و اله و سلم يعمل فى عباداللَّه بالاثم والعدوان فلم يغيّر عليه بفعل و لاقول كان حقّا علىاللَّه ان يدخله مدخله» (بحارالانوار، ج 44، ص 382).
تمام آثار و گفتار آن بزرگوار و نيز گفتارى كه دربارهى آن بزرگوار از معصومين رسيده است، اين مطلب را روشن مىكند كه غرض، اقامهى حق و عدل و دين خدا و ايجاد حاكميت شريعت و برهم زدن بنيان ظلم و جور و طغيان بوده است. غرض، ادامهى راه پيامبر اكرم(ص) و ديگر پيامبران بوده است كه: «يا وارث ادم صفوةاللَّه يا وارث نوح نبىّاللَّه ...»( مفاتيحالجنان، زيارت وارث) و معلوم است كه پيامبران هم براى چه آمدند: «ليقومالنّاس بالقسط». اقامهى قسط و حق و ايجاد حكومت و نظام اسلامى.
اساساً اهميت اربعين در آن است كه در اين روز، با تدبير الهى خاندان پيامبر(ص)، ياد نهضت حسينى براى هميشه جاودانه شد و اين كار پايهگذارى گرديد. اگر بازماندگان شهدا و صاحبان اصلى، در حوادث گوناگون - از قبيل شهادت حسينبنعلى(عليهالسّلام) در عاشورا - به حفظ ياد و آثار شهادت كمر نبندند، نسلهاى بعد، از دستاورد شهادت استفادهى زيادى نخواهند برد.
درست است كه خداى متعال، شهدا را در همين دنيا هم زنده نگه مىدارد و شهيد به طور قهرى در تاريخ و ياد مردم ماندگار است؛ اما ابزار طبيعىيى كه خداى متعال براى اين كار - مثل همهى كارها - قرار داده است، همين چيزى است كه در اختيار و ارادهى ماست. ما هستيم كه با تصميم درست و بجا، مىتوانيم ياد شهدا و خاطره و فلسفهى شهادت را احيا كنيم و زنده نگهداريم.
درسي كه اربعين به مامي دهد، زنده نگهداشتن يادِحقيقت
وخاطره ي شهادت درمقابل طوفان تبليغات دشمن است.
« مقام معظم رهبري »
زني مشغول درست كردن تخم مرغ براي صبحانه بود.
ناگهان شوهرش سراسيمه وارد آشپزخانه شد و داد زد: مواظب باش، مواظب باش، يه كم بيشتر كره توش بريز.. واي خداي من، خيلي درست كردي.. حالا برشگردون .. زود باش. بايد بيشتر كره بريزي.. واي خداي من از كجا بايد كره بيشتر بياريم؟؟ دارن ميسوزن. مواظب باش. گفتم مواظب باش! هيچ وقت موقع غذا پختن به حرفهاي من گوش نميكني.. هيچوقت!! برشون گردون! زودباش! يادت رفته بهشون نمك بزني.نمك بزن... نمك.....
زن به او زل زده و ناگهان گفت: خداي بزرگ چه اتفاقي برات افتاده؟! فكر ميكني من بلد نيستم يه تخم مرغ ساده درست كنم؟ شوهر به آرامي گفت: فقط ميخواستم بدوني وقتي دارم رانندگي ميكنم، چه احساسي دارم .
وظيفه ي مهم نظارت همگاني در جامعه(امر به معروف و نهي از منكر)
هم به عهده ي مرد و هم به عهده ي زن است.
با توجه به آيه 71توبه
شروع مي شود اين شعر بي تو تا جمعه
و ايستاده زمان بين اين دو تا جمعه
چقدر بي تو جهان مثل جمعه بازار است
وگفته اند كه مي آيي از قضا جمعه
مورخ چه زماني؟
يك يك يك بود؟
از انتظار پديد آمده الي جمعه
و جمعه روز جهاني توست در تقويم
خدا بياورد آن روز را و يا جمعه
امام جمعه ي دنياتورا خدا ديگر
بيا تمام كن اين انتظار را جمعه
مريم آريان
عمريست تا به راه غمت رو نهاده ايم
روي و رياي خلق به يك سو نهاده ايم
طاق و رواق مدرسه و قال و قيل علم
در راه جام و ساقي مهرو نهاده ايم
هم جان بدان دو نرگس جادو سپرده ايم
هم دل بدان دو سنبل هندو نهاده ايم
عمري گذشت تا به اميد اشارتي
چشمي بدان دو گوشه ي ابرو نهاده ايم
بشارتي براي بشر
عبدالله بود؛ بنده خالص خدا. ميلادش، معجزه بود آن سان كه وجودش، و آمد و كلمه خدا در زمين شد. آمد و براي بشر، بشارت آورد. براي همه آنها كه بار سنگين نابرابري ها بر گرده شان بود؛ آنها كه در چشم زياده خواهان، همواره رعيت فرودست بودند.
مسيح آمد تا فرودستي در زمين نباشد. مسيح آمد تا همه بفهمند كه بشر به اندازه مساوي از مهرباني سهم مي برد. مسيح آمد تا با بهار نفس هايش، دل هاي مرده را جان ببخشد و جان هاي بيمار را شفا دهد.
... و مسيح عليه السلام يك بار ديگر با آخرين سوار صبح، حضرت مهدي موعود خواهد آمد تا هستي سرشار از مهرباني شود و همه به اندازه نيازشان طعم عدالت را بچشند.
در قرآن كريم به وجود موجودات زنده ي ديگري غير از موجودات زمين اشاره شده است:
و از نشانه هاي او آفرينش آسمان ها و زمين است
و جنبندگاني كه در ميان آن ها(آسمان و زمين) پراكنده است،
و او هرگاه بخواهد مي تواند آن ها را گردآورد.
شوري 29
امام خميني(ره):
اگر به قرآن و اسلام پناه بياوريد،
اجنبي به خود اجازه نمي دهد كه از شما سند بردگي بگيرد،
اجازه نمي دهد كه مفاخر ملي و اسلامي شما پايمال شود.
دنيا هميشه مانده دلش مات دستتان
آقا مجرب است كرامات دستتان
تصوير چشم هاي شما در نگاه آب....
مي لرزد آب وقت ملاقات دستتان
مانده ست در فرات عطش،خيمه ها هنوز
وقتي كه منتشر شده آيات دستتان
مفهوم عشق و غيرت و اوج برادري
معنا شده ست در ادبيات دستتان
ديوان كربلا،قطعاتش نخواندني ست
صد شكر،خوانده شد غزليات دستتان
"دستانتان شبيه به دستان حيدر است
خورشيد بي دليل نشد مات دستتان"*
محمد شريف
خســــــته ام از آرزوها ، آرزوهاي شعاري
شـــــوق پرواز مجازي ، بالــــهاي استعاري
لحظه هاي كاغذي را، روز و شب تكرار كردن
خــــاطرات بايگــــاني،زندگي هــــــاي اداري
آفتاب زرد و غمگين ، پله هاي رو به پايين
سقفهاي سرد و سنگين ، آسمان هـــــاي اجاري
با نگاهي سر شكسته ،چشمهـــايي پينه بسته
خسته از درهاي بسته،خسته از چشم انتظاري
صندلي هـــاي خميده،ميزهــــاي صف كشيده
خنده هاي لب پريده ، گريه هــــاي اختياري
عصر جدول هاي خالي، پارك هاي اين حوالي
پرسه هاي بي خيالي، نيمكت هاي خماري
رو نوشت روزها را،روي هم سنجاق كردم:
شنبه هاي بي پناهي ، جمعه هاي بي قراري
عـــــاقبت پرونده ام را،بـــا غبار آرزوهــــا
خاك خواهد بست روزي ، باد خواهد برد باري
روي ميز خالي من، صفحه ي باز حوادث
در ستون تسليتهــــــا ، نامي از ما يادگاري
شاعر: مرحوم قيصر امين پور
سخت است هنگام وداع
آنگاه كه درمي يابي
چشماني كه در حال عبور است
پاره اي از وجود تو را نيز
با خود خواهد برد
امام خميني(ره):
فرزندان عزيزم ،ديگر اين شماييد كه بايد هر چه بيش تر كوشش كنيد
تا نهال آزادي و استقلال كشور را آبياري كنيد.
بسم الله الرحمن الرحيم
حديث قدسي :
- [خداوند متعال به حضرت داود (ع) وحي فرمود : اي داود!] دانشمند (معلم موفق) به اين صفات نيازمند است : عقل٬ ملايمت و مدارا دلسوزي و خلوص نيت٬ بردباري و شكيبايي٬ بخشندگي و قناعت. و دانشجو به اين صفات : رغبت به تحصيل٬ اراده٬ فرصت و آسودگي خاطر٬ انجام فرائض مذهبي٬ خداترسي٬ حافظه٬ پايداري و دور انديشي.
منبع : البحار 2/32
به جغذ گفت شبانگاه طوطي از سر خشم | كه چند بايدت اينگونه زيست سرگردان | |
چرا ز گوشهي عزلت، برون نميايي | چه اوفتاده كه از خلق ميشوي پنهان | |
كسي بجز تو، نبستست چشم روشن بين | كسي بجز تو، نكردست در خرابه مكان | |
اگر بجانب شهرت گذر فتد، بيني | بسي بلند بنا قصر و زرنگار ايوان | |
چرا ز فكرت باطل، نژند داري دل | چرا بملك سياهي، سيه كني وجدان | |
ز طائران جهان ديده، رسم و راه آموز | ببين چگونه بسر ميبرند وقت و زمان | |
اگر كه همچو منت، ميل برتري باشد | گهت بدست نشانند و گاه بر دامان | |
مرا نگر، چه نكو راي و نغز گفتارم | ترا ضمير، بدانديش و الكنست زبان | |
بما، هماره شكر دادهاند، نوبت چاشت | نخوردهايم بسان تو هيچگه غم دان | |
بزير پر، چو تو سر بي سبب نهان نكنيم | زنيم در چمني تازه، هر نفس جولان | |
بهل، كه عمر تلف كردنست تنهائي | نديم سرو و گل و سبزه باش در بستان | |
بپوش چشم ز بيغوله، نيستي رهزن | بشوي گرد سياهي ز دل، نه اي شيطان | |
نه با خبر ز بهاري، نه آگهي ز خريف | چو مردهاي به زمستان و فصل تابستان | |
بكنج غار، مخز همچو گرگ بي چنگال | گرسنه خواب مكن، چون شغال بي دندان | |
به موش مرده، ميالاي پنجه و منقار | بزرگ باش و مياموز خصلت دونان |
پروين اعتصامي
اگر نفع كس در نهاد تو نيست
چنين گوهر و سنگ خارا يكياست
غلط گفتم اي يار شايسته خوي
كه نفعست در آهن و سنگ و روي
چنين آدمي مرده به ننگ را
كه بر وي فضيلت بود سنگ را
سعدي
امير المومنين (ع) در توصيف حال دوزخيان چنين فرمودند :
و اما اهل معصيت را خداوند در آتش هوار مي كند قدمهايشان را ميخكوب نموده دستهايشان را به گردنه ايشان مي بندد بر اجسادشان پيراهن هايي از قطران و لباسهاي كوتاهي از آتش مي پوشاند در عذابي به سر مي برند كه حرارتش في الواقع شديد است آتشي است كه اهلش را احاطه كرده و هرگز منفذي بر آن گشوده نمي شود و هوايي بر آنها نمي وزد و هرگز عمرشان به سر نمي آيد عذاب همواره شديد و عقربها همواره جديد اين خانه خانه اي نيست كه زايل گردد و فاني شود و قمر اهلش به سر رسد سپس حضرت نداي اهل آتش را حكايت كردند ((و نادوا مالك ليقض عليا ربك)) اي مالك بخواه از پروردگارت كه بس كند اما مالك پاسخ مي دهد (( انكم ماكثون )) شما ماندگاريد.
هر كه عيب دگران پيش تو آورد و شمرد | لاجرم عيب تو پيش دگران خواهد برد |
بنابراين، كساني كه با كنجكاوي پيرامون شان را مي نگرند، نسبت به غيبت كننده بدگمان، مي شوند چرا كه اگر اكنون نزد آنان، از ديگران غيبت مي كنند، فردا نيز از آنها نزد ديگران غيبت خواهند كرد. سعدي در اين باره زيبا سروده است:
زبان كرد شخصي به غيبت دراز | بدو گفت داننده اي سرفراز |
كه ياد كسان نزد من بد مكن | مرا بدگمان در حق خود مكن |
گرفتم ز تمكين او كم ببود | نخواهد به جاه تو اندر فزود |
در حديثى از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله مى خوانيم :
«يا مَعْشَرَ مَنْ آمَنَ بِلسانِهِ وَلَمْ يُؤْمِنْ بِقَلْبِهِ لا تَغْتابُوا الْمُسْلِمينَ وَ لا تَتَبَّعُوا عَوْراتِهِمْ فَانَّهُ مَنْ تَتَبَّعَ عَوْرَةَ اخِيْهِ تَتَبَّعَ اللَّهُ عَوْرَتَهُ وَ مَنْ تَتَبَّعَ اللَّهُ عَوْرَتَهُ يَفْضَحُهُ فِى جَوْفِ بَيْتِهِ؛
اى گروهى كه با زبان ايمان آورده ايد ولى با قلبتان ايمان نياورده ايد، غيبت مسلمانان نكنيد، و در صدد كشف عيوب آنها نباشيد، چرا كه هر كس در صدد كشف عيوب برادر مسلمانش باشد خداوند عيوب او را كشف مى كند، و هر كس خدا عيوبش را كشف كند حتى در درون خانه اش رسوا مى شود».