معرفی وبلاگ
امام خمینی (ره)« زنان از نظر اسلام نقش حساسی در بنای جامعه اسلامی دارند و اسلام زن را تا حدی که بتواند مقام انسانی خود را در جامعه باز یابد و از حد شیء بودن بیرون بیاید و متناسب با چنین رشدی می‌تواند در ساختمان حکومت اسلامی مسئولیتهایی را به عهده بگیرد.»
دسته
همكاران
آرشیو
طراح قالب
Tebyan
وظيفه جامعه در قبال جانبازان
پنج شنبه بیست و سوم 3 1392 12:55

جانبازان و ايثارگران دين بزرگي بر گردن جامعه ما دارند. آنان از مال و جان خويش گذشتند و تمام هستي خويش را در طبق اخلاص نهادند. حال مهم ترين وظيفه جامعه در قبال جانبازان احترام و گرامي داشتن دستاوردهاي ايثار ايشان است. جمهوري اسلامي، نظام ولايت فقيه، استقلال، آزادي و حاكميت دين دستاوردهاي ايثار آنان است و جامعه بايد اين محورهاي اصلي و اساسي را حفظ كند و استمرار بخشد. وظيفه ديگر جامعه توجّه به شخصيّت سراسر ايثار ايشان است و اين توجّه در واقع اعتنا و احترام به پشتوانه هاي آزادگي و استقلال خويش است.

برچسب ها :
جانبازان در كلام رهبر
پنج شنبه بیست و سوم 3 1392 12:54

مقام معظم رهبري در ضمن سخناني مي فرمايند:

«جانبازان، سوابق درخشان خود در ميدان جنگ و نيز مُهر و نشاني را كه از جنگ تحميلي بر جسم خود به يادگار دارند، هرگز نبايد از تاريخ پرشكوه دفاع مقدّس ملّت ايران منقطع كنند؛ بلكه آن را به مانند ثروتي عظيم براي خود نگهدارند. جانبازان، يادگار آزمايش هاي بزرگ ملي محسوب مي شوند و ملّت ايران بايد براي هميشه به آنان به عنوان الگوهاي مقاومت ارج نهند و آنان را گرامي بدارند».

برچسب ها :
جانبازان در كلام روح خدا
پنج شنبه بیست و سوم 3 1392 12:53

حضرت امام خميني رحمه الله بارها با كلام الهي خود جانبازان و ايثارگران را مورد تفقّد قرار داده، آنها را مايه سرافرازي ملت ايران خوانده اند. ايشان، با آن مقام والاي الهي خود را در برابر جانبازان كوچك شمرده، مي فرمايد: «وقتي امثال شما قدرتمندان روحي را مي بينم با اين روحيه بزرگ و با اين عظمت روح، خجالت مي كشم كه خودم را يك انسان متعهد بدانم. زبان و پيام ما عاجز از ترسيم مقام بلندپايه عزيزاني است كه براي اعتلاي كلمه حق و دفاع از اسلام و كشور اسلامي جانبازي نموده اند». و در جاي ديگر مي فرمايد: «به اسلام بزرگ براي داشتن اين جانبازان در راهِ حق، كه براي اسلام و ميهن اسلامي خود از همه چيز خويش مي گذرند تبريك تقديم مي كنم».

برچسب ها :
فداي عباس
پنج شنبه بیست و سوم 3 1392 12:43

اگر بنا شد فدا شوم، فداي كسي خواهم شد كه بهترين فدايي حسين عليه السلام بود. فداي دستاني كه علمدار بود. فداي چشماني كه نگهباني كرد. فداي نگاه باحيايي كه هميشه بر پاي حسين عليه السلام بوسه مي زد. فداي قامت رعنايي كه اميد زينب بود. فداي عباسي كه رافع عطش كودكان بود. فداي سري كه در هواي علي عليه السلام دو نيمه شد. فداي غلامي كه از روي ادب، بيرون از خانه شهيدان روي خاك افتاد. فداي بدني كه قبل از شهادت با آب مشك غسل داده شد. فداي چهره اي كه مايه نشاط حسين بود. فداي غيرتي كه برقش تمام دل هاي تاريك را روشن كرده است. فداي عباسي كه اربابش حسين عليه السلام به او گفت: «بنفسي أنت يا أخي؛ فدايت شوم برادرم».

برچسب ها :

در بخشي از زيارت ناحيه مقدسه امام هادي عليه السلام از زبان آن حضرت چنين مي خوانيم: «سلام بر ابوالفضل العباس، پسر اميرالمؤمنين؛ آن كه با كمال مواسات و ايثار و برادري، جانش را نثار برادرش حسين عليه السلام كرد؛ آن كه دنيا را وسيله آخرت قرار داد؛ آن كه خود را فداكارانه فداي برادر نمود؛ آن كه نگهبان دين و سپاه حسين عليه السلام بود؛ آن كه تلاش بسيار براي آب رساني به لب تشنگان نمود؛ آن كه دو دستش در راه خدا قطع شد».

برچسب ها :
مظهر شجاعت
پنج شنبه بیست و سوم 3 1392 12:23

حضرت عباس عليه السلام فرزند رشيد اسداللّه الغالب، اميرمؤمنان عليه السلام بود و همچون پدرش شير بيشه شجاعت و رشادت بود. در جنگ صفين، در حالي كه نوجواني بيش نبود، يكي از سرداران شجاع سپاه معاويه به نام ابن الشعثاء و هفت پسرش را به هلاكت رساند به طوري كه حاضران از شجاعتش متحيّر شدند.

در اين هنگام علي عليه السلام از او خواست كه از نبرد دست بردارد و او نيز با فروتني تمام بازگشت و اميرالمؤمنين عليه السلام نقاب از چهره اش برگرفت و بين دوچشمانش را بوسيد. حاضران با ديدن چهره او، كه تا آن ساعت به صورت ناشناس مشغول جنگ بود، فهميدند كه اين دلاور كسي نيست جز عباس بن علي عليه السلام .

برچسب ها :
همسر و فرزندان قمر بني هاشم عليه السلام
پنج شنبه بیست و سوم 3 1392 12:22

بانوي حرم حضرت عباس عليه السلام «لبابه» دختر عبيداللّه بن عباس مي باشد. لبابه از بانوان ارجمند، و پدرش پسرعموي پيامبر گرامي اسلام صلي الله عليه و آله وسلم بود. قمر بني هاشم عليه السلام از لبابه صاحب دو فرزند به نام هاي فضل و عُبيداللّه شد و ذريّه حضرت از جانب عبيداللّه ادامه يافت. در طول تاريخ از اين نسل رادمرداني بزرگ و عالمان و فقيهاني برجسته به وجود آمدند. از جمله آنهاست: ابويعلي حمزة بن قاسم كه نوه حضرت عباس در نسل پنجم است و در نزديك حلّه داراي گنبد و بارگاه است.

برچسب ها :
ادب حضرت عباس عليه السلام
پنج شنبه بیست و سوم 3 1392 12:21

حضرت عباس عليه السلام فرزند آن امامي است كه به فرزندش امام حسن عليه السلام مي فرمايد: «پسرم، ادب مايه بارور شدن عقل و بيداري قلب و سرلوحه فضل و بزرگواري است».

بر همين اساس ابوالفضل العباس عليه السلام كه شاگرد همين مكتب بود در همه دوران هاي عمر مبارك خويش، از كودكي تا هنگام شهادت، ادب را سرلوحه زندگي خويش قرار داده بود. روايت مي كنند: عباس عليه السلام هرگز، بدون اجازه در حضور امام حسين عليه السلام به زمين نمي نشست.

برچسب ها :
علم و معرفت عباس عليه السلام
پنج شنبه بیست و سوم 3 1392 12:21

حضرت ابوالفضل العباس عليه السلام از اكابر و افاضل فقها و علماي اهل بيت عليه السلام مي باشد و معلوم است كسي كه در پرتو آفتاب ولايت و در مكتب امامت اميرالمؤمنين عليه السلام و حضرت امام حسن و امام حسين عليه السلام پرورش يافته و كسب علم و نورانيت كرده باشد، به بالاترين درجه هاي ايمان و فضل و معرفت دست خواهد يافت. روايتي بدين مضمون از امامان معصوم عليهم السلام نقل شده است كه مي فرمايند: «همانا عباس بن علي عليه السلام علم را چون غذا از پدرش وارد جان خويش نموده است».

برچسب ها :
ماه بني هاشم
پنج شنبه بیست و سوم 3 1392 12:20

در ميان عرب رسم بود كه اگر كودكي زيبايي فوق العاده داشت و داراي قامتي بلند و چهره اي زيبا بود، او را «قمر» (ماه) مي خواندند؛ مثلاً عبدمناف، جدّ سوم پيامبر، را كه چهره اي زيبا و نوراني داشت «قمر بطحاء (ماه سرزمين مكه)» و عبداللّه ، پدر بزرگوار حضرت رسول را كه سيمايي نوراني و چشم گير داشت «قمر حرم (ماه حرم)» مي خواندند. حضرت عباس عليه السلام نيز كه از زيبايي ويژه اي برخوردار بود و قامتي رشيد همچون سرو داشت، مشمول اين سنت شد و او را به عنوان «قمربني هاشم (ماه دودمان هاشم)» خواندند.

برچسب ها :

پس از اين كه حضرت علي عليه السلام فرزند خود را عباس نام نهاد، دست هاي او را بوسيد و اشك بر صورت نازنينش جاري شد. امّ البنين حيرت زده پرسيد: «چرا گريه مي كنيد؟ مگر دستان فرزندم عيبي دارد؟» حضرت فرمود: «گويي هم اينك مي بينم كه اين دست ها روز عاشورا در كنار شريعه فرات، و در راه ياري دين خدا قطع شده است».

برچسب ها :
عبّاس، نشان شجاعت و صلابت
پنج شنبه بیست و سوم 3 1392 12:18

واژه عباس، صيغه مبالغه از ماده «عبس» است كه به معني گرفتگي چهره مي باشد. حضرت ابوالفضل عليه السلام از مصاديق بارز «أشدّاءُ عَلَي الكفّار» مي باشد. وي بر دشمنان حق عبوس و خشن و در جنگ با آنان غيور و دلاور بود. اين نام از همان دوران، نشانگر شهامت و صلابت ابوالفضل عليه السلام بود. مرحوم علامه حائري در كتاب معالي السِبطين مي نويسد: «اميرمؤمنان عليه السلام او را ازاين رو عبّاس ناميد كه به شجاعت، شكوه، صولت و خشم او در پيكار با دشمنان آگاهي داشت. دشمنان در برابر او لرزه بر اندامشان مي افتاد و صورت هايشان از ترس او رنگ درمي باخت. او قهرماني بود كه شجاعت را از پدرش به ارث برده بود و بيني گم راهان در برابر او به خاك ماليده مي شد».

برچسب ها :
ولادت حضرت ابوالفضل عليه السلام
پنج شنبه بیست و سوم 3 1392 12:16

در روز چهارم از ماه شعبان سال 26 ق، ماه ديگري در خانه حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام طلوع كرد كه كانون خاندان نبوّت و ولايت را نور ديگري بخشيد. در گلشن رسول اكرم صلي الله عليه و آله وسلم نوگلي شكوفا شد كه زمين و زمان از عطر وجودش تا ابد معطّر شد. كودكي پاي به عرصه وجود نهاد كه آثار عظمت و شجاعت در چهره اش متجلّي و آيينه تمام نماي جمال و كمال حضرت علي عليه السلام بود.

مدتي پس از آن كه اميرالمؤمنين عليه السلام به سوگ ريحانه رسول، حضرت فاطمه زهرا عليهاالسلام نشست؛ برادرش عقيل را كه آشنا به انساب عرب بود فراخواند و از او خواست برايش همسري از تبار دلاوران برگزيند تا پسراني دلير و باايمان تربيت كند كه سالار شهيدان، حسين بن علي عليه السلام را در كربلا ياري كنند.

عقيل، فاطمه كلابيه را براي حضرت علي عليه السلام برگزيد كه قبيله و خاندانش، بني كلاب، در شجاعت و دلاوري بي مانند بودند. حضرت اين انتخاب را پسنديد و عقيل را به خواستگاري نزد پدر فاطمه فرستاد. فاطمه نيز با سربلندي و افتخار پاسخ مثبت داد و پيوند مباركي بين وي و مولاي متقيان برقرار شد.

امّ البنين يا فاطمه كلابيه از بانوان پاك سرشت، باايمان، نجيب و بامعرفت بود. هنگامي كه به خانه علي عليه السلام قدم نهاد مادري مهربان براي فرزندان حضرت فاطمه زهرا عليهاالسلام شد و آنها را بر فرزندان خود مقدّم داشت. نقل شده است كه خود از اميرالمؤمنين عليه السلام درخواست كرد تا او را فاطمه خطاب نكند؛ چرا كه فرزندان حضرت زهرا عليهاالسلام با شنيدن نام او به ياد مادرشان افتاده، رنجيده خاطر مي شدند. حضرت هم پذيرفت و او را «امّ البنين (مادر پسران)» خواند. در فضيلت وي همين بس كه گوهري چون ابوالفضل عليه السلام در صدف دامانش پرورش يافت.

هنگامي كه حضرت ابوالفضل عليه السلام به دنيا آمد، امّ البنين قنداقه او را به دست اميرالمؤمنين داد تا بر وي نامي بگذارد. حضرت وي را در آغوش كشيد و او را مورد تفقّد و محبّت فراوان قرار داد. سپس در گوش راست وي اذان و در گوش چپش اقامه گفت. آن گاه به ام البنين فرمود: «او را چه نام نهادي؟» امّ البنين با كمال ادب عرض كرد: «من در هيچ امري بر شما سبقت نگرفته ام. هر نامي كه مي پسنديد بر وي بگذاريد». حضرت فرمود: «من او را به نام عمويم، عباس ناميدم».

 


برچسب ها :
پاسداران، مظهر آزادگي
چهارشنبه بیست و دوم 3 1392 12:8

اي پاسداران حريم عشق! مگر مي­توان بي نام و ياد شما در فرهنگ لغات اين سرزمين، به مفهوم آزادي و رهايي رسيد؟!

آتشفشان غيرتتان، چراغ و روشنايي مرزهايي است كه جز گام­هاي آشنايتان، بيگانه اي را به خود نخواهد ديدكه نقطه اشتراك شما با حسين، آزادگي است.

شهادت، معبري است كه از مسير تو آغاز مي­شود، با تو همراه است و به تو مي­رسد. بيهوده نيست نقش پلنگ لباس تو، آن هنگام كه روحي رشيد را چون تو دربرمي­گيرد؛ زيرا رشادت، برازنده شهادت است و رساندن پرچم قيام حسين به انقلاب مهدي(عج)، رسالتي است كه شايستگي شما بر دوشتان نهاده است. طلوع سپيده نامتان در موسم ميلاد فرزند علي(ع) چه زيباست!

مبارك باد روز پاسدار؛ روز آنان كه با پروانه حضورشان به دور شمع وطن، غيرتي حسيني را از كربلا تا قلّه­هاي دماوند به دوش مي­كشند.

برچسب ها :

حضرت امام خميني(ره) در سوم شعبان سال 1399 هـ . ق برابر با هفتم تيرماه 1358 هـ . ش پيامي به مناسبت ولادت امام حسين(ع) فرستادند و در اين پيام سوم شعبان را روز پاسدار ناميدند.

بسم­الله الرحمن الرحيم

«روز مبارك سوم شعبان­المعظم را كه روز طليعه پاسدار و پاسداري از مكتب مترقي اسلام است، به عموم هم­ميهنان و به خصوص پاسداران انقلاب اسلامي تبريك عرض مي­كنم و به حق بايد اين روز معظم را روز پاسدار بناميم. روز ولادت باسعادت بزرگ پاسدار قرآن كريم و اسلام عزيز است، پاسداري كه هر چه داشت در راه هدف اهدا كرد و اسلام عزيز را از پرتگاه انحراف رژيم طاغوت بني­اميه نجات داد... اگر فداكاري پاسداران عظيم­الشأن اسلام و شهادت جوانمردانه پاسداران و اصحاب فداكار او نبود اسلام در خفقان رژيم بني­اميه و رژيم ظالمانه آن وارونه مي­شد و زحمات نبي اكرم(ص) و اصحاب فداكارش به هدر مي­رفت».

برچسب ها :
امام حسين (ع ) در زمان معاويه
چهارشنبه بیست و دوم 3 1392 12:3

چون امام حسن (سلام خدا و فرشتگان خدا بر او باد) از دنيا رحلت فرمود, به گفته رسول خدا (ص ) و اميرالمؤمنين (ع ) و وصيت حسن بن على (ع ) امامت و رهبرى شيعيان به امام حسين (ع ) منتقل شد و از طرف خدا مأمور رهبرى جامعه گرديد. امام حسين (ع ) مي ديد كه معاويه با اتكا به قدرت اسلام , بر اريكه حكومت اسلام به ناحق تكيه زده , سخت مشغول تخريب اساس جامعه اسلامى و قوانين خداوند است و از اين حكومت پوشالى مخرب به سختى رنج مي برد, ولى نمي توانست دستى فراز آورد وقدرتى فراهم كند تا او را از جايگاه حكومت اسلامى پايين بكشد, چنانچه برادرش امام حسن (ع ) نيز وضعى مشابه او داشت.
امام حسين (ع ) مي دانست اگر تصميمش را آشكار سازد و به سازندگى قدرت بپردازد, پيش از هر جنبش و حركت مفيدى به قتلش مي رسانند, ناچار دندان بر جگر نهاد و صبررا پيشه ساخت كه اگر بر مي خاست , پيش از اقدام به دسيسه كشته مي شد, از اين كشته شدن هيچ نتيجه اى گرفته نمي شد. بنابراين تا معاويه زنده بود, چون برادر زيست و علم مخالفت هاى بزرگ نيفراخت , جز آن كه گاهى محيط و حركات و اعمال معاويه را به باد انتقاد مي گرفت و مردم رابه آينده نزديك اميدوار مي ساخت كه اقدام مؤثرى خواهد نمود. 
در تمام طول مدتى كه معاويه از مردم براى ولايتعهدى يزيد, بيعت مي گرفت , حسين به شدت با اومخالفت كرد, و هرگز تن به بيعت يزيد نداد و وليعهدى او را نپذيرفت و حتى گاهى سخنانى تند به معاويه گفت و يا نامه اى كوبنده براى او نوشت .(16) معاويه هم در بيعت گرفتن براى يزيد, به او اصرارى نكرد و امام (ع ) همچنين بود و ماند تا معاويه درگذشت ...

برچسب ها :
امام حسين (ع ) با برادر
چهارشنبه بیست و دوم 3 1392 12:2

پس از شهادت حضرت على (ع ), به فرموده رسول خدا (ص ) و وصيت اميرالمؤمنين (ع ) امامت و رهبرى شيعيان به حسن بن على (ع ), فرزند بزرگ اميرالمؤمنين (ع ), منتقل گشت و بر همه مردم واجب و لازم آمد كه به فرامين پيشوايشان امام حسن (ع ) گوش فرادارند. امام حسين (ع ) كه دست پرورد وحى محمدى و ولايت علوى بود, همراه و همكار و همفكر برادرش بود. چنان كه وقتى بنا بر مصالح اسلام و جامعه مسلمانان و به دستور خداوند بزرگ , امام حسن (ع ) مجبور شد كه با معاويه صلح كند و آن همه ناراحتي ها را تحمل نمايد, امام حسين (ع ) شريك رنج هاى برادر بود و چون ميدانست كه اين صلح به صلاح اسلام و مسلمين است , هرگز اعتراض به برادر نداشت . 
حتى يك روز كه معاويه , در حضور امام حسن (ع ) وامام حسين (ع ) دهان آلوده اش را به بدگويى نسبت به امام حسن (ع ) و پدر بزرگوارشان اميرمؤمنان (ع ) گشود, امام حسين (ع ) به دفاع برخاست تا سخن در گلوى معاويه بشكند و سزاى ناهنجاريش را به كنارش بگذارد, ولى امام حسن (ع ) او را به سكوت و خاموشى فراخواند, امام حسين (ع ) پذيرا شد و به جايش بازگشت , آن گاه امام حسن (ع ) خود به پاسخ معاويه برآمد, و با بيانى رسا و كوبنده خاموشش ساخت .

برچسب ها :
حسين (ع ) با پدر
چهارشنبه بیست و دوم 3 1392 12:1

شش سال از عمرش با پيامبر بزرگوار سپرى شد, و آن گاه كه رسول خدا (ص ) چشم از جهان فروبست و به لقاى پروردگار شتافت , مدت سى سال با پدر زيست . پدرى كه جز به انصاف حكم نكرد , و جز به طهارت و بندگى نگذرانيد , جز خدا نديد و جز خدا نخواست و جز خدا نيافت . پدرى كه در زمان حكومتش لحظه اى او را آرام نگذاشتند ,همچنان كه به هنگام غصب خلافتش جز به آزارش برنخاستند... 
در تمام اين مدت , با دل و جان از اوامر پدر اطاعت مي كرد, و در چند سالى كه حضرت على (ع ) متصدى خلافت ظاهرى شد, حضرت حسين (ع ) در راه پيشبرد اهداف اسلامى , مانند يك سرباز فداكار، همچون برادر بزرگوارش مي كوشيد, و در جنگهاى جمل , صفين و نهروان شركت داشت.
به اين ترتيب , از پدرش اميرالمؤمنين(ع ) و دين خدا حمايت كرد و حتى گاهى در حضور جمعيت به غاصبين خلافت اعتراض مي كرد. در زمان حكومت عمر, امام حسين (ع ) وارد مسجد شد, خليفه دوم را بر منبر رسول الله (ص ) مشاهده كرد كه سخن ميگفت. بي درنگ از منبر بالا رفت و فرياد زد: از منبرپدرم فرود آى .... 

برچسب ها :
حسين (ع ) و پيامبر (ص )
چهارشنبه بیست و دوم 3 1392 11:57

از ولادت حسين بن على (ع ) كه در سال چهارم هجرت بود تا رحلت رسول الله (ص ) كه شش سال و چند ماه بعد اتفاق افتاد, مردم از اظهار محبت و لطفى كه پيامبر راستين اسلام (ص ) درباره حسين (ع ) ابراز ميداشت , به بزرگوارى و مقام شامخ پيشواى سوم آگاه شدند.
سلمان فارسى مي گويد: ديدم كه رسول خدا (ص ) حسين (ع ) را بر زانوى خويش نهاده او را مي بوسيد و مي فرمود: تو بزرگوار و پسر بزرگوار و پدر بزرگوارانى , تو امام و پسر امام و پدر امامان هستى , تو حجت خدا و پسر حجت خدا و پدر حجتهاى خدايى كه نُه نفرند و خاتم ايشان ,قائم ايشان (امام زمان عج ) مي باشد. 
انس بن مالك روايت مي كند: وقتى از پيامبر پرسيدند كدام يك از اهل بيت خود را بيشتر دوست مي دارى , فرمود: حسن و حسين را, بارها رسول گرامى حسن (ع ) و حسين (ع ) را به سينه مي فشرد وآنان را مي بوييد و مي بوسيد. 
ابوهريره كه از مزدوران معاويه و از دشمنان خاندان امامت است , در عين حال اعتراف مي كند كه : رسول اكرم را ديدم كه حسن و حسين را بر شانه هاى خويش نشانده بود و به سوى مامي آمد, وقتى به ما رسيد فرمود هر كس اين دو فرزندم را دوست بدارد مرا دوست داشته , و هر كه با آنان دشمنى ورزد با من دشمنى نموده است.عاليترين, صميميترين و گوياترين رابطه معنوى و ملكوتى بين پيامبر و حسين را ميتوان در اين جمله رسول گرامى اسلام(ص )خواند كه فرمود: "حسين از من و من ازحسينم"

برچسب ها :
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 440724
تعداد نوشته ها : 499
تعداد نظرات : 20




استخاره آنلاین با قرآن کریم


Rss