سازمان زنان انقلاب اسلامي م 4
سازمان زنان انقلاب اسلامي م 6
سازمان زنان انقلاب اسلامي م 9
سازمان زنان انقلاب اسلامي م 12
سازمان زنان انقلاب اسلامي م13
سازمان زنان انقلاب اسلامي م 14
سازمان زنان انقلاب اسلامي 15
سازمان زنان انقلاب اسلامشهر
سازمان زنان انقلاب ساوجبلاغ
سازمان زنان انقلاب ورامين
ما را به يك كلاف نخ آقا قبول كن
يـا ايّهـا العــزيز! أبانـا! قــبول كن
آهي در اين بساط به غير از اميد نيست
يـا نـااميدمــان ننـمـا يـا، قـبـول كن
از يـاد بـرده ايم شمـا را پـدر! ولي
اين كودك فراري خود را قبول كن
رسم كريم نيست كه گلچين كند، كريم!
مـا را سَـوا نكـرده و يك جـا قـبول كن
گر بي نوا و پست و حقيريم و رو سياه
اما به جــان حضرت زهـرا قبـول كن
گندم كه نه، مقام شما بود لاجَرَم
رمز هبوط آدم و حوّا، قـبول كن
مجيد لشكري
ضامن آهو!
در بند هواييم، يا ضامن آهو!
در فتنه رهاييم، يا ضامن آهو!
بي تاب و شكيبيم، تنها و غريبيم
بي سقف و سراييم، يا ضامن آهو!
عرياني پاييز، خاموشي پرهيز
بي برگ و نواييم، يا ضامن آهو!
سرگشتهتر از عمر، برگشتهتر از بخت
جوياي وفاييم، يا ضامن آهو!
آلودهي بدنام، فرسودهي ايام
با خود به جفاييم، يا ضامن آهو!
آلوده مبادا، فرسوده مبادا
اين گونه كه ماييم، يا ضامن آهو!
پوچيم و كم از هيچ، هيچيم و كم از پوچ
جز نام نشاييم، يا ضامن آهو!
ننگيني ناميم، سنگيني ننگيم
در رنج و عناييم، يا ضامن آهو!
بي رد و نشانيم، از ديده نهانيم
امواج صداييم، يا ضامن آهو!
صيد شب و روزيم، پابند هنوزيم
در چنگ فناييم، يا ضامن آهو!
چندي است به تشويش، با چيستي خويش
در چون و چراييم، يا ضامن آهو!
با دامني اندوه، خاموشتر از كوه
فرياد رساييم، يا ضامن آهو!
مجبور مخيّر، ابداع مكرر
تقدير قضاييم، يا ضامن آهو!
افتاده به عصيان، تن داده به كفران
آلودهرداييم، يا ضامن آهو!
حيران شدهي رنج، طوفانزدهي درد
درياي بكاييم، يا ضامن آهو!
تو گنج نهاني، ما رنج عناييم
بنگر به كجاييم، يا ضامن آهو!
با رنج پياپي، در معركهي ري
بي قدر و بهاييم، يا ضامن آهو!
نه طالع مسعود، نه بانگ خوش عود
زنداني ناييم، يا ضامن آهو!
در غربت يمگان، در محبس شروان
زنجير به پاييم، يا ضامن آهو!
رانده ز نيستان، مانده ز ميستان
تا از تو جداييم، يا ضامن آهو!
سوداي ضرر ما، كالاي هدر ما
اوقات هباييم، يا ضامن آهو!
دلخسته و رسته، از هر چه گسسته
خواهان شماييم، يا ضامن آهو!
روزي بطلب تا، يك شب به تمنا
نزد تو بياييم، يا ضامن آهو!
در صحن و سرايت، ايوان طلايت
بالي بگشاييم، يا ضامن آهو!
با ما كرم تو، ما در حرم تو
ايمن ز بلاييم، يا ضامن آهو!
چشم از تو نگيريم، جز تو نپذيريم
اصرار گداييم، يا ضامن آهو!
در حسرت كويت، با حيرت رويت
آيينهلقاييم، يا ضامن آهو!
مشتاق زيارت، تا جبههي طاعت
بر خاك تو ساييم، يا ضامن آهو!
گو هر چه نبايد، گو هر چه ببايد
در كوي رضاييم، يا ضامن آهو!
آيا بپذيري، ما را بپذيري؟
در خوف و رجاييم، يا ضامن آهو!
مِهر است و اگر قهر، شهد است و اگر زهر
تسليم شماييم، يا ضامن آهو!
فريادرسي تو، عيسينفسي تو
محتاج شفاييم، يا ضامن آهو!
هر چند گنهكار، هر قدر سيهكار
بي رنگ و رياييم، يا ضامن آهو!
ما بندهي درگاه، در پيش تو، اما
در عشق خداييم، يا ضامن آهو!
در رنج و تباهي، وقتي تو بخواهي
آزاد و رهاييم، يا ضامن آهو!
اي چشمهي خورشيد، مهر تو درخشيد
در عين بقاييم، يا ضامن آهو!
ما همسفر شوق، فريادگرشوق
آواي دراييم، يا ضامن آهو!
همخانهي شبگير، همسايه تأثير
پرواز دعاييم، يا ضامن آهو!
همراز به خورشيد، دمساز به ناهيد
در شور و نواييم، يا ضامن آهو!
همصحبت صبحيم، همسوي نسيميم
همدوش صباييم، يا ضامن آهو!
ما خاك ره تو، در بارگه تو
گوياي ثناييم، يا ضامن آهو!
سوگند الستيم، پيمان نشكستيم
در عهد «بلي»ييم، يا ضامن آهو!
يار ضعفا تو، خود ضامن ما تو
ما اهل خطاييم، يا ضامن آهو!
هم مسكنت ما، هر مرحمت تو
مسكين غناييم، يا ضامن آهو!
از فقر سروديم، يا فخر نموديم
فخر فقراييم، يا ضامن آهو!
نه نقل فلاطون، نه عقل ارسطو
جوياي هداييم، يا ضامن آهو!
هنگامهي وهم آن، كجراههي فهم اين
ما اهل ولاييم، يا ضامن آهو!
از گوهر پاكيم، از كوثر صافيم
فرزند نياييم، يا ضامن آهو!
چاووش شب رزم، سرجوش تب رزم
شوق شهداييم ، يا ضامن آهو!
ايمان به تو داريم، يونان بگذاريم
تشريكزداييم، يا ضامن آهو!
منشور نشابور، سرسلسلهي نور
با حكمت و راييم، يا ضامن آهو!
تو راه مجسّم، گر راه به عالم
جز تو بنماييم، يا ضامن آهو!
تا صور قيامت، با شور ندامت
شايان جزاييم، يا ضامن آهو!
همراهي استاد آگاهيمان داد
كز تو بسراييم، يا ضامن آهو!
اين بخت سهيل است، كش سوي تو ميل است
در نور و ضياييم، يا ضامن آهو!
زين نظم بدايع، وين اختر طالع
اقبالهماييم، يا ضامن آهو!
سهيل محمودي
چشمههاي خروشان تو را ميشناسند | موجهاي پريشان تو را ميشناسند | |
پرسش تشنگي را تو آبي، جوابي | ريگهاي بيابان تو را ميشناسند | |
نام تو رخصت رويش است و طراوت | زين سبب برگ و باران تو را ميشناسند | |
هم تو گلهاي اين باغ را ميشناسي | هم تمام شهيدان تو را ميشناسند | |
از نشابور بر موجي از «لا» گذشتي | اي كه امواج طوفان تو را ميشناسند | |
بوي توحيد مشروط بر بودن توست | اي كه آيات قرآن تو را ميشناسند | |
گرچه روي از همه خلق پوشيده داري | آي پيداي پنهان تو را ميشناسند | |
اينك اي خوب، فصل غريبي سر آمد | چون تمام غريبان تو را ميشناسند | |
كاش من هم عبور تو را ديده بودم | كوچههاي خراسان تو را ميشناسند |
عمريست تا به راه غمت رو نهاده ايم
روي و رياي خلق به يك سو نهاده ايم
طاق و رواق مدرسه و قال و قيل علم
در راه جام و ساقي مهرو نهاده ايم
هم جان بدان دو نرگس جادو سپرده ايم
هم دل بدان دو سنبل هندو نهاده ايم
عمري گذشت تا به اميد اشارتي
چشمي بدان دو گوشه ي ابرو نهاده ايم
دنيا هميشه مانده دلش مات دستتان
آقا مجرب است كرامات دستتان
تصوير چشم هاي شما در نگاه آب....
مي لرزد آب وقت ملاقات دستتان
مانده ست در فرات عطش،خيمه ها هنوز
وقتي كه منتشر شده آيات دستتان
مفهوم عشق و غيرت و اوج برادري
معنا شده ست در ادبيات دستتان
ديوان كربلا،قطعاتش نخواندني ست
صد شكر،خوانده شد غزليات دستتان
"دستانتان شبيه به دستان حيدر است
خورشيد بي دليل نشد مات دستتان"*
محمد شريف
خســــــته ام از آرزوها ، آرزوهاي شعاري
شـــــوق پرواز مجازي ، بالــــهاي استعاري
لحظه هاي كاغذي را، روز و شب تكرار كردن
خــــاطرات بايگــــاني،زندگي هــــــاي اداري
آفتاب زرد و غمگين ، پله هاي رو به پايين
سقفهاي سرد و سنگين ، آسمان هـــــاي اجاري
با نگاهي سر شكسته ،چشمهـــايي پينه بسته
خسته از درهاي بسته،خسته از چشم انتظاري
صندلي هـــاي خميده،ميزهــــاي صف كشيده
خنده هاي لب پريده ، گريه هــــاي اختياري
عصر جدول هاي خالي، پارك هاي اين حوالي
پرسه هاي بي خيالي، نيمكت هاي خماري
رو نوشت روزها را،روي هم سنجاق كردم:
شنبه هاي بي پناهي ، جمعه هاي بي قراري
عـــــاقبت پرونده ام را،بـــا غبار آرزوهــــا
خاك خواهد بست روزي ، باد خواهد برد باري
روي ميز خالي من، صفحه ي باز حوادث
در ستون تسليتهــــــا ، نامي از ما يادگاري
شاعر: مرحوم قيصر امين پور
سخت است هنگام وداع
آنگاه كه درمي يابي
چشماني كه در حال عبور است
پاره اي از وجود تو را نيز
با خود خواهد برد
به جغذ گفت شبانگاه طوطي از سر خشم | كه چند بايدت اينگونه زيست سرگردان | |
چرا ز گوشهي عزلت، برون نميايي | چه اوفتاده كه از خلق ميشوي پنهان | |
كسي بجز تو، نبستست چشم روشن بين | كسي بجز تو، نكردست در خرابه مكان | |
اگر بجانب شهرت گذر فتد، بيني | بسي بلند بنا قصر و زرنگار ايوان | |
چرا ز فكرت باطل، نژند داري دل | چرا بملك سياهي، سيه كني وجدان | |
ز طائران جهان ديده، رسم و راه آموز | ببين چگونه بسر ميبرند وقت و زمان | |
اگر كه همچو منت، ميل برتري باشد | گهت بدست نشانند و گاه بر دامان | |
مرا نگر، چه نكو راي و نغز گفتارم | ترا ضمير، بدانديش و الكنست زبان | |
بما، هماره شكر دادهاند، نوبت چاشت | نخوردهايم بسان تو هيچگه غم دان | |
بزير پر، چو تو سر بي سبب نهان نكنيم | زنيم در چمني تازه، هر نفس جولان | |
بهل، كه عمر تلف كردنست تنهائي | نديم سرو و گل و سبزه باش در بستان | |
بپوش چشم ز بيغوله، نيستي رهزن | بشوي گرد سياهي ز دل، نه اي شيطان | |
نه با خبر ز بهاري، نه آگهي ز خريف | چو مردهاي به زمستان و فصل تابستان | |
بكنج غار، مخز همچو گرگ بي چنگال | گرسنه خواب مكن، چون شغال بي دندان | |
به موش مرده، ميالاي پنجه و منقار | بزرگ باش و مياموز خصلت دونان |
پروين اعتصامي
اگر نفع كس در نهاد تو نيست
چنين گوهر و سنگ خارا يكياست
غلط گفتم اي يار شايسته خوي
كه نفعست در آهن و سنگ و روي
چنين آدمي مرده به ننگ را
كه بر وي فضيلت بود سنگ را
سعدي
جمال حق ز سر تا پاست عباس
به يكتايي قسم يكتاست عباس
اگرچه زاده ام البنين است
وليكن مادرش زهراست عباس
غلامرضا سازگار
مهر را مي توان به بند كشيد
مي شود پيشكش به ياران كرد
عشق را مي توان فراري داد
مي شود عاشقي فراوان كرد
مي شود اين كني عزيز دلم
با هنر مي توان ولي آن كرد.
هنگام سپيده دم خروس سحري
داني كه چرا همي كند نوحه گري
يعني كه نموده اند در آيينه ي صبح
كز عمر شبي گذشت و تو بي خبري
اين عمر به ابر نوبهاران ماند
وين ديده به سيل كوهساران ماند
اي دوست چنان بزي كه بعد از مردن
انگشت گزيدني ،به ياران ماند
خدايت يار...
تا آن دم كه از هستي نشان باشد...
دعايت مي كنم،سهمت هميشه آسمان باشد.
يا ابا صالح المهدي ادركني
كاش مي شد ستاره اي نو يافت
زهره اي با طلوع زهرايي
كاش مي شد كه ريخت اشك وصال
پس از آن لحظه هاي تنهايي
عشقبازي به همين آساني است...
كه گلي با چشمي
بلبلي با گوشي
رنگ زيباي خزان با روحي
نيش زنبور عسل با نوشي...
كار همواره باران با دشت
برف بر قله كوه
رود با ريشه بيد
باد با شاخه و برگ
ابر عابر با ماه...