سازمان زنان انقلاب اسلامي م 4
سازمان زنان انقلاب اسلامي م 6
سازمان زنان انقلاب اسلامي م 9
سازمان زنان انقلاب اسلامي م 12
سازمان زنان انقلاب اسلامي م13
سازمان زنان انقلاب اسلامي م 14
سازمان زنان انقلاب اسلامي 15
سازمان زنان انقلاب اسلامشهر
سازمان زنان انقلاب ساوجبلاغ
سازمان زنان انقلاب ورامين
حضرت عبدالعظيم حسني، يادگار امام حسن(ع) در ري
ايران، اين سرزمين پرگهر بر خود ميبالد كه در دل خود، يادگاراني از نوادگان پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) و اولاد علي (عليه السلام) دارد كه مزارشان، مركز شيفتگان و زايران كوي ولاست. حريم كبريايي حضرت رضا (عليه السلام) در خراسان، بارگاه ملكوتي حضرت معصومه (سلام الله عليها) در قم، بارگاه قدسي حضرت احمد بن موسي (عليه السلام) (شاهچراغ) در شيراز از جمله اين مقابر پر از عطر معنويت و قرب به آستان اهل بيت (عليهم السلام) است.
در اين ميان «ري» خطهاي كه از ديرباز مهد پرورش و فروغ گستر چهرههاي نوراني به ساحت علم و دين بوده، از اين موهبت بينصيب نبوده است و مفتخر است كه ساليان طولاني، آشيانه و قرارگاه نوادگان رسول خدا (سلام الله عليهم) بوده است. عبدالعظيم حسني (عليه السلام)، نواده امام مجتبي (عليه السلام) از جمله اين گهرهاي پاك و نوراني در «ري» است.
نسب وي به چهار واسطه به امام دوم شيعيان، امام حسن مجتبي (عليه السلام) مي رسد. پدر او عبدالله فرزند علي، فرزند حسن، فرزند زيد، فرزند حسن بن علي بن ابيطالب (عليهما السلام) است. متأسفانه از تاريخ ولادت گوهر درخشنده «ري» اطلاع دقيقي در دست نيست، ولي آنچه كه برخي از مورخان بر آن پاي ميفشارند اين است كه وي در زمان امام موسي بن جعفر (عليه السلام) حيات داشته است.
از افتخارات عبدالعظيم حسني (عليه السلام) اين است كه وي محضر سه امام معصوم، امام جواد (عليه السلام)، امام هادي (عليه السلام) و امام عسگري (عليه السلام) را درك نموده و از ايشان روايت نموده است.
از وي يك پسر به نام محمد و يك دختر به نام امسلمه(1) به يادگار ماند كه قبر محمد در يك فرسخي سامرا واقع است.
با نگاهي به اخبار درباره وي، اين نكته به دست ميآيد كه وي مورد مهر و علاقه و محل اعتماد و اطمينان ائمه بوده است، چنان كه در روايتي امام هادي (عليه السلام) به ابوحامد رازي ميفرمايد: «اگر براي تو مشكلي در دين پيش آمد، از عبدالعظيم بن عبدالله حسني بپرس و سلام مرا به او برسان».(2)
دليل اين علاقه و محبت امامان معصوم به او اين بوده كه وي بر خلاف بعضي از اسلاف و بنياعمام خود در مقابل امامان معصوم زمان خويش بسيار خاضع و خاشع و اطاعت از ايشان را واجب ميدانسته و سرپيچي نميكرد.
اين يكي از ابعاد بزرگ شخصيتي عظيم عبدالعظيم است كه بروز و تجلي اين روحيه، عرضه دين به امام هادي (عليه السلام) است. هنگامي كه عبدالعظيم حسني (عليه السلام) خدمت امام هادي (عليه السلام) شرفياب ميشود، آن حضرت هنگامي كه او را ميبيند، ميفرمايد:
«مرحبا به تو اي ابوالقاسم؛ تو به حق دوست مايي». عبدالعظيم عرضه ميدارد كه ميخواهم دين خود را عرضه كنم تا اگر پسنديده است تأييد فرماييد. حضرت اجازه ميفرمايد و عبدالعظيم عقايد خود را بيان ميكند، سپس امام ميفرمايد: «ابوالقاسم، به خدا اين دين خداست كه آن را براي بندگانش پسنديده است؛ بر آن پايدار باش. خدايت در دنيا و آخرت بر آن پايدار بدارد».(3)
ديگر از افتخارات عبدالعظيم حسني (عليه السلام) فرمايش امام حسن عسكري (عليه السلام) درباره شخصيت اوست كه حضرت فرمود: «اگر عبدالعظيم نبود، ميگفتم هر آينه علي بن حسن بن زيد بن حسن فرزندي از خود باقي نگذاشت».(4)
سرشارترين و حساسترين مقطع حيات عبدالعظيم (عليه السلام)، دوران امام هادي (عليه السلام) بود كه آخرين بار كه به ديدار امام شرفياب شد، حضرت به او دستور داد كه از عراق هجرت كند و به ري برود. علت اين دستور سختگيري خلفاي عباسي نسبت به خاندان پيامبر و شيعيان ائمه بود كه كار را به جايي رساندن كه در دوره متوكل چندين بار مزار سيد الشهدا (عليه السلام) را ويران كردند. از اين رو عبدالعظيم (عليه السلام) به دستور امام هادي مخفيانه به ري هجرت كرد.
در ري در منزل يكي از شيعيان ساكن شد ودر سرداب خانه اقامت كرد. او روزها را روزه ميگرفت و شبها را به نماز ميايستاد و گاهي اوقات از مخفيگاه خود بيرون ميآمد و به زيارت قبر حضرت حمزه ميرفت.
آن يادگار امام مجتبي (عليه السلام) تا آخر عمر در ري ماند و منشأ بركات بسياري براي شيعيان ائمه شد و بالاخره در 15 شوال سال 253 هجري قمري(5) رحلت كرد.
سه قول درباره نحوه درگذشت او در تاريخ وجود دارد: برخي مرگ او را طبيعي دانسته، برخي ديگر آن را بر اثر زلزله برشمردهاند و در قولي ديگر درگذشت وي به وسيله زنده به گور كردنش به وسيله دشمنان رخ داده.(6)
شيخ صدوق مينويسد: پس از درگذشت عبدالعظيم حسني (عليه السلام) مردي بر ابوالحسن علي بن محمد هادي (عليه السلام) درآمد. امام (عليه السلام) از او پرسيد كجا بودي؟ گفت: به زيارت حسين (عليه السلام) رفته بودم. فرمود:
«اگر قبر عبدالعظيم را كه نزد شماست زيارت ميكردي، چون كسي بودي كه قبر حسين را زيارت كرده است».(7)
پي نوشت:
1. عمده الطالب، ص49.
2. روضات، ج4، ص208.
3. امالي صدوق، مجلس 54.
4. عبدالعظيم حسني، ص25.
5. الذريعه، ج7، ص169.
6. عبدالعظيم حسني، ص64.
7. ثواب الاعمال، ص124.