سازمان زنان انقلاب اسلامي م 4
سازمان زنان انقلاب اسلامي م 6
سازمان زنان انقلاب اسلامي م 9
سازمان زنان انقلاب اسلامي م 12
سازمان زنان انقلاب اسلامي م13
سازمان زنان انقلاب اسلامي م 14
سازمان زنان انقلاب اسلامي 15
سازمان زنان انقلاب اسلامشهر
سازمان زنان انقلاب ساوجبلاغ
سازمان زنان انقلاب ورامين
بانوي حرم حضرت عباس عليه السلام «لبابه» دختر عبيداللّه بن عباس مي باشد. لبابه از بانوان ارجمند، و پدرش پسرعموي پيامبر گرامي اسلام صلي الله عليه و آله وسلم بود. قمر بني هاشم عليه السلام از لبابه صاحب دو فرزند به نام هاي فضل و عُبيداللّه شد و ذريّه حضرت از جانب عبيداللّه ادامه يافت. در طول تاريخ از اين نسل رادمرداني بزرگ و عالمان و فقيهاني برجسته به وجود آمدند. از جمله آنهاست: ابويعلي حمزة بن قاسم كه نوه حضرت عباس در نسل پنجم است و در نزديك حلّه داراي گنبد و بارگاه است.
حضرت عباس عليه السلام فرزند آن امامي است كه به فرزندش امام حسن عليه السلام مي فرمايد: «پسرم، ادب مايه بارور شدن عقل و بيداري قلب و سرلوحه فضل و بزرگواري است».
بر همين اساس ابوالفضل العباس عليه السلام كه شاگرد همين مكتب بود در همه دوران هاي عمر مبارك خويش، از كودكي تا هنگام شهادت، ادب را سرلوحه زندگي خويش قرار داده بود. روايت مي كنند: عباس عليه السلام هرگز، بدون اجازه در حضور امام حسين عليه السلام به زمين نمي نشست.
حضرت ابوالفضل العباس عليه السلام از اكابر و افاضل فقها و علماي اهل بيت عليه السلام مي باشد و معلوم است كسي كه در پرتو آفتاب ولايت و در مكتب امامت اميرالمؤمنين عليه السلام و حضرت امام حسن و امام حسين عليه السلام پرورش يافته و كسب علم و نورانيت كرده باشد، به بالاترين درجه هاي ايمان و فضل و معرفت دست خواهد يافت. روايتي بدين مضمون از امامان معصوم عليهم السلام نقل شده است كه مي فرمايند: «همانا عباس بن علي عليه السلام علم را چون غذا از پدرش وارد جان خويش نموده است».
در ميان عرب رسم بود كه اگر كودكي زيبايي فوق العاده داشت و داراي قامتي بلند و چهره اي زيبا بود، او را «قمر» (ماه) مي خواندند؛ مثلاً عبدمناف، جدّ سوم پيامبر، را كه چهره اي زيبا و نوراني داشت «قمر بطحاء (ماه سرزمين مكه)» و عبداللّه ، پدر بزرگوار حضرت رسول را كه سيمايي نوراني و چشم گير داشت «قمر حرم (ماه حرم)» مي خواندند. حضرت عباس عليه السلام نيز كه از زيبايي ويژه اي برخوردار بود و قامتي رشيد همچون سرو داشت، مشمول اين سنت شد و او را به عنوان «قمربني هاشم (ماه دودمان هاشم)» خواندند.
پس از اين كه حضرت علي عليه السلام فرزند خود را عباس نام نهاد، دست هاي او را بوسيد و اشك بر صورت نازنينش جاري شد. امّ البنين حيرت زده پرسيد: «چرا گريه مي كنيد؟ مگر دستان فرزندم عيبي دارد؟» حضرت فرمود: «گويي هم اينك مي بينم كه اين دست ها روز عاشورا در كنار شريعه فرات، و در راه ياري دين خدا قطع شده است».
واژه عباس، صيغه مبالغه از ماده «عبس» است كه به معني گرفتگي چهره مي باشد. حضرت ابوالفضل عليه السلام از مصاديق بارز «أشدّاءُ عَلَي الكفّار» مي باشد. وي بر دشمنان حق عبوس و خشن و در جنگ با آنان غيور و دلاور بود. اين نام از همان دوران، نشانگر شهامت و صلابت ابوالفضل عليه السلام بود. مرحوم علامه حائري در كتاب معالي السِبطين مي نويسد: «اميرمؤمنان عليه السلام او را ازاين رو عبّاس ناميد كه به شجاعت، شكوه، صولت و خشم او در پيكار با دشمنان آگاهي داشت. دشمنان در برابر او لرزه بر اندامشان مي افتاد و صورت هايشان از ترس او رنگ درمي باخت. او قهرماني بود كه شجاعت را از پدرش به ارث برده بود و بيني گم راهان در برابر او به خاك ماليده مي شد».
در روز چهارم از ماه شعبان سال 26 ق، ماه ديگري در خانه حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام طلوع كرد كه كانون خاندان نبوّت و ولايت را نور ديگري بخشيد. در گلشن رسول اكرم صلي الله عليه و آله وسلم نوگلي شكوفا شد كه زمين و زمان از عطر وجودش تا ابد معطّر شد. كودكي پاي به عرصه وجود نهاد كه آثار عظمت و شجاعت در چهره اش متجلّي و آيينه تمام نماي جمال و كمال حضرت علي عليه السلام بود.
مدتي پس از آن كه اميرالمؤمنين عليه السلام به سوگ ريحانه رسول، حضرت فاطمه زهرا عليهاالسلام نشست؛ برادرش عقيل را كه آشنا به انساب عرب بود فراخواند و از او خواست برايش همسري از تبار دلاوران برگزيند تا پسراني دلير و باايمان تربيت كند كه سالار شهيدان، حسين بن علي عليه السلام را در كربلا ياري كنند.
عقيل، فاطمه كلابيه را براي حضرت علي عليه السلام برگزيد كه قبيله و خاندانش، بني كلاب، در شجاعت و دلاوري بي مانند بودند. حضرت اين انتخاب را پسنديد و عقيل را به خواستگاري نزد پدر فاطمه فرستاد. فاطمه نيز با سربلندي و افتخار پاسخ مثبت داد و پيوند مباركي بين وي و مولاي متقيان برقرار شد.
امّ البنين يا فاطمه كلابيه از بانوان پاك سرشت، باايمان، نجيب و بامعرفت بود. هنگامي كه به خانه علي عليه السلام قدم نهاد مادري مهربان براي فرزندان حضرت فاطمه زهرا عليهاالسلام شد و آنها را بر فرزندان خود مقدّم داشت. نقل شده است كه خود از اميرالمؤمنين عليه السلام درخواست كرد تا او را فاطمه خطاب نكند؛ چرا كه فرزندان حضرت زهرا عليهاالسلام با شنيدن نام او به ياد مادرشان افتاده، رنجيده خاطر مي شدند. حضرت هم پذيرفت و او را «امّ البنين (مادر پسران)» خواند. در فضيلت وي همين بس كه گوهري چون ابوالفضل عليه السلام در صدف دامانش پرورش يافت.
هنگامي كه حضرت ابوالفضل عليه السلام به دنيا آمد، امّ البنين قنداقه او را به دست اميرالمؤمنين داد تا بر وي نامي بگذارد. حضرت وي را در آغوش كشيد و او را مورد تفقّد و محبّت فراوان قرار داد. سپس در گوش راست وي اذان و در گوش چپش اقامه گفت. آن گاه به ام البنين فرمود: «او را چه نام نهادي؟» امّ البنين با كمال ادب عرض كرد: «من در هيچ امري بر شما سبقت نگرفته ام. هر نامي كه مي پسنديد بر وي بگذاريد». حضرت فرمود: «من او را به نام عمويم، عباس ناميدم».
اي پاسداران حريم عشق! مگر ميتوان بي نام و ياد شما در فرهنگ لغات اين سرزمين، به مفهوم آزادي و رهايي رسيد؟!
آتشفشان غيرتتان، چراغ و روشنايي مرزهايي است كه جز گامهاي آشنايتان، بيگانه اي را به خود نخواهد ديدكه نقطه اشتراك شما با حسين، آزادگي است.
شهادت، معبري است كه از مسير تو آغاز ميشود، با تو همراه است و به تو ميرسد. بيهوده نيست نقش پلنگ لباس تو، آن هنگام كه روحي رشيد را چون تو دربرميگيرد؛ زيرا رشادت، برازنده شهادت است و رساندن پرچم قيام حسين به انقلاب مهدي(عج)، رسالتي است كه شايستگي شما بر دوشتان نهاده است. طلوع سپيده نامتان در موسم ميلاد فرزند علي(ع) چه زيباست!
مبارك باد روز پاسدار؛ روز آنان كه با پروانه حضورشان به دور شمع وطن، غيرتي حسيني را از كربلا تا قلّههاي دماوند به دوش ميكشند.
حضرت امام خميني(ره) در سوم شعبان سال 1399 هـ . ق برابر با هفتم تيرماه 1358 هـ . ش پيامي به مناسبت ولادت امام حسين(ع) فرستادند و در اين پيام سوم شعبان را روز پاسدار ناميدند.
بسمالله الرحمن الرحيم
«روز مبارك سوم شعبانالمعظم را كه روز طليعه پاسدار و پاسداري از مكتب مترقي اسلام است، به عموم همميهنان و به خصوص پاسداران انقلاب اسلامي تبريك عرض ميكنم و به حق بايد اين روز معظم را روز پاسدار بناميم. روز ولادت باسعادت بزرگ پاسدار قرآن كريم و اسلام عزيز است، پاسداري كه هر چه داشت در راه هدف اهدا كرد و اسلام عزيز را از پرتگاه انحراف رژيم طاغوت بنياميه نجات داد... اگر فداكاري پاسداران عظيمالشأن اسلام و شهادت جوانمردانه پاسداران و اصحاب فداكار او نبود اسلام در خفقان رژيم بنياميه و رژيم ظالمانه آن وارونه ميشد و زحمات نبي اكرم(ص) و اصحاب فداكارش به هدر ميرفت».
چون امام حسن (سلام خدا و فرشتگان خدا بر او باد) از دنيا رحلت فرمود, به گفته رسول خدا (ص ) و اميرالمؤمنين (ع ) و وصيت حسن بن على (ع ) امامت و رهبرى شيعيان به امام حسين (ع ) منتقل شد و از طرف خدا مأمور رهبرى جامعه گرديد. امام حسين (ع ) مي ديد كه معاويه با اتكا به قدرت اسلام , بر اريكه حكومت اسلام به ناحق تكيه زده , سخت مشغول تخريب اساس جامعه اسلامى و قوانين خداوند است و از اين حكومت پوشالى مخرب به سختى رنج مي برد, ولى نمي توانست دستى فراز آورد وقدرتى فراهم كند تا او را از جايگاه حكومت اسلامى پايين بكشد, چنانچه برادرش امام حسن (ع ) نيز وضعى مشابه او داشت.
امام حسين (ع ) مي دانست اگر تصميمش را آشكار سازد و به سازندگى قدرت بپردازد, پيش از هر جنبش و حركت مفيدى به قتلش مي رسانند, ناچار دندان بر جگر نهاد و صبررا پيشه ساخت كه اگر بر مي خاست , پيش از اقدام به دسيسه كشته مي شد, از اين كشته شدن هيچ نتيجه اى گرفته نمي شد. بنابراين تا معاويه زنده بود, چون برادر زيست و علم مخالفت هاى بزرگ نيفراخت , جز آن كه گاهى محيط و حركات و اعمال معاويه را به باد انتقاد مي گرفت و مردم رابه آينده نزديك اميدوار مي ساخت كه اقدام مؤثرى خواهد نمود.
در تمام طول مدتى كه معاويه از مردم براى ولايتعهدى يزيد, بيعت مي گرفت , حسين به شدت با اومخالفت كرد, و هرگز تن به بيعت يزيد نداد و وليعهدى او را نپذيرفت و حتى گاهى سخنانى تند به معاويه گفت و يا نامه اى كوبنده براى او نوشت .(16) معاويه هم در بيعت گرفتن براى يزيد, به او اصرارى نكرد و امام (ع ) همچنين بود و ماند تا معاويه درگذشت ...
پس از شهادت حضرت على (ع ), به فرموده رسول خدا (ص ) و وصيت اميرالمؤمنين (ع ) امامت و رهبرى شيعيان به حسن بن على (ع ), فرزند بزرگ اميرالمؤمنين (ع ), منتقل گشت و بر همه مردم واجب و لازم آمد كه به فرامين پيشوايشان امام حسن (ع ) گوش فرادارند. امام حسين (ع ) كه دست پرورد وحى محمدى و ولايت علوى بود, همراه و همكار و همفكر برادرش بود. چنان كه وقتى بنا بر مصالح اسلام و جامعه مسلمانان و به دستور خداوند بزرگ , امام حسن (ع ) مجبور شد كه با معاويه صلح كند و آن همه ناراحتي ها را تحمل نمايد, امام حسين (ع ) شريك رنج هاى برادر بود و چون ميدانست كه اين صلح به صلاح اسلام و مسلمين است , هرگز اعتراض به برادر نداشت .
حتى يك روز كه معاويه , در حضور امام حسن (ع ) وامام حسين (ع ) دهان آلوده اش را به بدگويى نسبت به امام حسن (ع ) و پدر بزرگوارشان اميرمؤمنان (ع ) گشود, امام حسين (ع ) به دفاع برخاست تا سخن در گلوى معاويه بشكند و سزاى ناهنجاريش را به كنارش بگذارد, ولى امام حسن (ع ) او را به سكوت و خاموشى فراخواند, امام حسين (ع ) پذيرا شد و به جايش بازگشت , آن گاه امام حسن (ع ) خود به پاسخ معاويه برآمد, و با بيانى رسا و كوبنده خاموشش ساخت .
شش سال از عمرش با پيامبر بزرگوار سپرى شد, و آن گاه كه رسول خدا (ص ) چشم از جهان فروبست و به لقاى پروردگار شتافت , مدت سى سال با پدر زيست . پدرى كه جز به انصاف حكم نكرد , و جز به طهارت و بندگى نگذرانيد , جز خدا نديد و جز خدا نخواست و جز خدا نيافت . پدرى كه در زمان حكومتش لحظه اى او را آرام نگذاشتند ,همچنان كه به هنگام غصب خلافتش جز به آزارش برنخاستند...
در تمام اين مدت , با دل و جان از اوامر پدر اطاعت مي كرد, و در چند سالى كه حضرت على (ع ) متصدى خلافت ظاهرى شد, حضرت حسين (ع ) در راه پيشبرد اهداف اسلامى , مانند يك سرباز فداكار، همچون برادر بزرگوارش مي كوشيد, و در جنگهاى جمل , صفين و نهروان شركت داشت.
به اين ترتيب , از پدرش اميرالمؤمنين(ع ) و دين خدا حمايت كرد و حتى گاهى در حضور جمعيت به غاصبين خلافت اعتراض مي كرد. در زمان حكومت عمر, امام حسين (ع ) وارد مسجد شد, خليفه دوم را بر منبر رسول الله (ص ) مشاهده كرد كه سخن ميگفت. بي درنگ از منبر بالا رفت و فرياد زد: از منبرپدرم فرود آى ....
از ولادت حسين بن على (ع ) كه در سال چهارم هجرت بود تا رحلت رسول الله (ص ) كه شش سال و چند ماه بعد اتفاق افتاد, مردم از اظهار محبت و لطفى كه پيامبر راستين اسلام (ص ) درباره حسين (ع ) ابراز ميداشت , به بزرگوارى و مقام شامخ پيشواى سوم آگاه شدند.
سلمان فارسى مي گويد: ديدم كه رسول خدا (ص ) حسين (ع ) را بر زانوى خويش نهاده او را مي بوسيد و مي فرمود: تو بزرگوار و پسر بزرگوار و پدر بزرگوارانى , تو امام و پسر امام و پدر امامان هستى , تو حجت خدا و پسر حجت خدا و پدر حجتهاى خدايى كه نُه نفرند و خاتم ايشان ,قائم ايشان (امام زمان عج ) مي باشد.
انس بن مالك روايت مي كند: وقتى از پيامبر پرسيدند كدام يك از اهل بيت خود را بيشتر دوست مي دارى , فرمود: حسن و حسين را, بارها رسول گرامى حسن (ع ) و حسين (ع ) را به سينه مي فشرد وآنان را مي بوييد و مي بوسيد.
ابوهريره كه از مزدوران معاويه و از دشمنان خاندان امامت است , در عين حال اعتراف مي كند كه : رسول اكرم را ديدم كه حسن و حسين را بر شانه هاى خويش نشانده بود و به سوى مامي آمد, وقتى به ما رسيد فرمود هر كس اين دو فرزندم را دوست بدارد مرا دوست داشته , و هر كه با آنان دشمنى ورزد با من دشمنى نموده است.عاليترين, صميميترين و گوياترين رابطه معنوى و ملكوتى بين پيامبر و حسين را ميتوان در اين جمله رسول گرامى اسلام(ص )خواند كه فرمود: "حسين از من و من ازحسينم"
رَحيم
عادِل
أمين
«فرشته اي از طرف خدا، مأمور شد آياتي چند به عنوان طليعه و كتاب هدايت و سعادت، براي امين قريش بخواند تا او را به كسوت نبوّت مفتخر سازد. آن فرشته جبرئيل و آن روز، روز مبعث بود. در آن روز فرشته اي با لوحي فرود آمد و آن را در برابر او گرفت و به او گفت: «بخوان». او از آن جا كه درس نخوانده بود، پاسخ داد من توانايي خواندن ندارم. فرشته وحي دوباره او را به خواندن فرا خواند ولي همان جواب را شنيد. فرشته بار ديگر سخن خود را تكرار كرد. ناگهان سيد بطحا احساس كرد مي تواند لوحي را كه در دست فرشته است بخواند. در اين موقع، آياتي را كه در حقيقت ديباچه كتاب سعادت بشر است، خواند: «به نام خداوند بخشنده مهربان. بخوان به نام پروردگارت كه آفريد. انسان را از علق آفريد. بخوان و پروردگارت كريم ترين كريمان است؛ همان كس كه به وسيله قلم آموخت».
روز مبعث، روز برانگيختن خردهايي است كه در تابوت خُرافه گرايي، هوس پرستي و جهل پيشگي دفن شده بود. روز مبعث روز تولّد عاطفه هاست؛ عاطفه هايي كه در رقص شمشيرها زخمي مي شد و در جنگل نيزه ها جان مي باخت. آن روزها، دختركان معصوم، به جاي آغوش گرم مادر، در دامان سرد خاك مي خفتند. جوانان بلندقامت، در جنگ جهالت ها، جان به بارش تيرها مي دادند و زنان بي پناه، در بند اسارت مي زيستند. آه كه چه خارهايي به پاي بشريّت مي خليد و چه زخم هايي دل عاطفه ها را مي خَست.
روز مبعث، روز ميلاد ارزش هاست؛ ارزش هايي كه زنده به گور مي شد و اصالت هايي كه در بستر احتضار رو به خاموشي مي رفت. در آن روز، بذر عشق و مهرورزيدن و مهربان زيستن در دشت تفتيده دل ها پاشيده شد و هزاران هزار گل عاطفه از آن روييد. لبخند بر لب ها نشست دست گرم نوازش بر سر يتيمان كشيده شد. شمشيرهاي خشونت زنگار گرفت و سفره محبت آغوش گشود. نوع دوستي بنياد يافت و كينه توزي جان باخت. از چشمه چشم ها مهر جوشيد و در درياي سينه ها عشق خروشيد. زندگي زيبا و بودنْ تماشايي شد. روز مبعث، روز بارش بركت، روز سرافرازي انسان، روز برآمدن آوازهاي سپيد و روز بوسه زدن بر چهره خورشيد، بر همه جهانيان مبارك باد.
* امام كاظم عليه السلام: لاتُذهِبِ الحِشمَةَ بَينَكَ و بَينَ أخيكَ وَأبْقِ مِنها فَإنَّ ذَهابَها ذَهابُ الحَياءِ؛
مبادا حريم ميان خود و برادرت را (يكسره) از ميان ببرى؛ چيزى از آن باقى بگذار؛ زيرا از ميان رفتن آن، از ميان رفتن شرم و حيا است.
* امام كاظم عليه السلام: أبلِغ خَيراً و قُل خَيراً ولا تَكُن أمُّعَةً؛
خير برسان و سخن نيك بگو و سست رأى و فرمانبرِ هر كس مباش.
* امام كاظم عليه السلام: المُصيبَةُ لِلصّابِرِ واحِدَةٌ و لِلجازِعِ اثنَتانِ؛
مصيبت براى شكيبا يكى است و براى ناشكيبا دوتا.
* امام كاظم عليه السلام: الصَّبرُ عَلَى العافِيَةِ أعظَمُ مِنَ الصَّبرِ عَلَى البَلاءِ؛
شكيبايى در عافيت بزرگتر است از شكيبايى در بلا.
* امام كاظم عليه السلام: لَيسَ مِنّا مَن لَم يُحاسِب نَفسَهُ في كُلِّ يَومٍ؛
كسى كه هر روز خود را ارزيابى نكند، از ما نيست.
* امام كاظم عليه السلام: ما مِن شَىءٍ تَراهُ عَيناكَ إلّا و فيهِ مَوعِظَةٌ؛
در هر چيزى كه چشمانت مىبيند، موعظهاى است.
* امام كاظم عليه السلام: مَن كَفَّ غَضَبَهُ عَنِ النّاسِ كَف َّ اللَّهُ عَنهُ عَذابَ يَومِ القِيامَة؛
هر كس خشم خود را از مردم باز دارد، خداوند عذاب خود را در روز قيامت از او باز مىدارد.
* امام كاظم عليه السلام: إذا كانَ ثَلاثَةٌ في بَيتٍ فَلا يَتَناجى إثنانِ دونَ صاحِبِهِما فَإنَّ ذلِكَ مِمّايَغُمُّهُ؛
هر گاه سه نفر در خانه اى بودند، دو نفرشان با هم نجوا نكنند؛ زيرا نجوا كردن، نفر سوم را ناراحت مىكند.
* امام كاظم عليه السلام: إيّاكَ أن تَمنَعَ في طاعَةِ اللَّهِ فَتُنفِقُ مِثلَيهِ في مَعصِيَةِ اللَّهِ؛
مبادا از خرج كردن در راه طاعت خدا خوددارى كنى، و آنگاه دو برابرش را در معصيت خدا خرج كنى.
ابوالحسن موسي بن جعفر (ع) امام هفتم از ائمه اثني عشر (ع) ونهمين معصوم از چهارده معصوم (ع) تولد آن حضرت در ابواء(محلي ميان مكه و مدينه) به روز يكشنبه هفتم صفر سال 128 يا 129 ق واقع شد.
به جهت كثرت زهد و عبادتش معروف به (العبد الصالح) و به جهت علم و فرو خوردن خشم و صبر بر مشقات و آلام زمانه مشهور به (الكاظم) گرديد. آن حضرت به كنيه هاي ابو ابراهيم و ابو علي نيز معروف بوده است. مادر آن حضرت حميده كنيزي از اهل مغرب يا اندلس (اسپانيا) بوده است و نام پدر حميده را صاعد مغربي (بربري) گفته اند ..... برادران ديگر امام از اين بانو اسحاق و محمد ديباج بوده اند. امام موسي الكاظم (ع) هنوز كودك بود كه فقهاي مشهور مثل ابوحنيفه از او مسئله مي پرسيدند و كسب علم مي كردند بعد از رحلت پدر بزرگوارش امام صادق (ع) (148 ق) در بيست سالگي به امامت رسيد و 35 سال رهبري و ولايت شيعيان را برعهده داشت....
تاريخ وفات آن حضرت را جمعه هفتم صفر يا پنجم يا بيست و پنجم رجب سال 183 ق در 55 سالگي گفته اند.
* امام رضاعليه السلام: زيارَةُ قَبرِ أبي مِثلُ زِيارَةِ قَبِر الحُسَينِ؛
زيارت قبر پدرم، موسى بن جعفرعليه السلام، مانند زيارت قبر حسينعليه السلام است.
* روايت شده است: أنّهُ (الكاظِم َعليه السلام) كانَ يَبِكي مِن خَشيَةِ اللَّهِ حَتّى تَخضَلَّ لِحيَتُهُ بِالدُّمُوعِ؛
امام كاظم همواره از بيم خدا مىگريست، چندان كه محاسنش از اشك تر مىشد.
* امام كاظم عليه السلام: ثَلاثٌ مُوبِقاتٌ: نَكثُ الصَّفَقَةِ و تَركُ السُّنَّةِ و فِراقُ الجَماعَةِ؛
سه چيز تباهى مىآورد: پيمان شكنى، رها كردن سنّت و جدا شدن از جماعت.
* امام كاظم عليه السلام: عَونُكَ لِلضَّعيفِ أفضَلُ الصَّدَقَةِ؛
كمك كردن تو به ناتوان، بهترين صدقه است.
* امام كاظم عليه السلام: لَو كانَ فِيكُم عِدَّةُ أهلِ بَدرٍ لَقامَ قائمُنا؛
اگر به تعداد اهل بدر (مؤمن كامل) در ميان شما بود، قائم ما قيام مىكرد.
"سعيدي جليلي" دبير شوراي عالي امنيت ملي در آخرين روز ثبت نام از كانديداهاي يازدهمين دوره انتخابات رياست جمهوري، وارد وزارت كشور شد و ثبت نام خود را قطعي كرد.
اسفنديار رحيممشايي نامزد يازدهمين دوره انتخابات رياست جمهوري در پاسخ به سؤال خبرنگار فارس درباره اينكه اگر از سوي شوراي نگهبان رد صلاحيت شوي، واكنش شما چيست، گفت: همه ما بايد از قانون تبعيت كنيم. تمام دستگاهها بايد تابع قانون باشند من نيز تابع قانون خواهم بود.
وي در پاسخ به سؤال ديگر در باره ثبتنام همزمان هاشمي رفسنجاني با وي در انتخابات رياست جمهوري گفت:مقام معظم رهبري فرمودند تمام سلايق بايد در انتخابات حضور داشته باشند و به نظرم اين حضور در چارچوب فرمايش مقام معظم رهبري براي حضور تمام سلايق است. هم اكنون مشايي در حال انجام ثبتنام انتخاابت رياست جمهوري است.
اول نيوز: به گزارش خبرنگار سياسي خبرگزاري فارس مستقر در ستاد انتخابات كشور، محمد شريعتمداري نامزد انتخابات رياست جمهوري در جمع خبرنگاران با بيان اينكه ائتلاف وي با مهرعليزاده، اسحاق جهانگيري، پابرجاست، گفت: پس از اعلام نظر شوراي نگهبان گزينه خود را معرفي ميكنيم.
وي با بيان اينكه اگر هاشمي بيايد به نفع وي كنار ميروم، در پاسخ سؤالات مكرر خبرنگاران در باره ائتلاف تاكيد كرد كه ائتلاف همچنان پابرجاست.
سيدصولت مرتضوي رييس ستاد انتخابات كشور اعلام كرد كه مهلت ثبتنام داوطلبان كانديداتوري در دوره يازده انتخابات رياست جمهوري به پايان رسيد.
به گزارش جهان، فاطمه و ياسر هاشمي رفسنجاني فرزندان آيت الله هاشمي رفسنجاني پس از ثبت نام وي در يازدهمين دوره انتخابات رياست جمهوري هنگام خروج در پاسخ به سئوال مهر كه چه شد كه آيت الله هاشمي رفسنجاني تا لحظات آخر ثبت نام نكردند، گفتند: بنويسيد آقاي هاشمي مردانگي كرده است.
فاطمه هاشمي گفت: ما اصلا اطلاع نداشتيم تا ساعت 5 و 30 دقيقه كه ايشان بلند شدند و گفتند بسم الله الرحمن الرحيم برويم.
وي در پاسخ به اين سئوال كه آيا هاشمي ديشب يا امروز با رهبري ديدار ويژه اي داشته است گفت: ما خبر نداريم.
فاطمه هاشمي در پاسخ به اين سئوال كه ساير فرزندان هاشمي چرا او را همراهي نكردند، گفت: شايد خبر نداشتند چون ما هم تا آخرين لحظه خبردار نبوديم، شايد هنوز هم خبر ندارند.
وي در اين باره كه ستادهاي انتخاباتي آيت الله هاشمي از چه زماني فعال خواهد شد، گفت: ستاد انتخاباتي نخواهيم داشت.
حقوق و رفتار با زن در ايران باستان
دوره امپراطوري ساساني از جمله دورههاي از ايران باستان قبل از اسلام است كه تمدن ايراني در آن به حد بالايي از بالندگي و شكوفايي رسيده بود. در امپراطوري ساسانيان، بنابر عرف و رسمي كه از قديم مانده بود، زن شخصيت حقوقي نداشت؛ به اين معنا كه او به عنوان يك انسان داراي حق نبود.
زن در زمان امپراطوري ساساني به عنوان يك شي فرض ميشد كه ميتوانست مال كسي يا حق كسي باشد و خود زن حقوق مالي نداشت.
زن در سلسله مراتب خانوادگي تحت سرپرستي و قيموميت رييس خانواده به نام «كدخدا» بود، اين كد خدا ميتوانست هر كسي باشد: پدر باشد يا شوهر و در صورت مرگ آنها جانشين ايشان رييس خانواده داراي اختيارات وسيعي بود كه اين اختيارات به ندرت محدود ميشد و تمام هداياي كه گاه به زن داده ميشد، يا مالي را كه زن با كار و تلاش خود به دست ميآورد همه متعلق به رييس خانواده بود و زن از اموال خود نصيب نميبرد.
در نظام خانوادگي دوره ساسانيان تعداد ازدواجها در اختيار زن نبود، بلكه از اختيارات و حقوق ثابت شده مردان بودند. مردان در تعدد همسر، هيچ محدوديت نداشتند، مردان اگر توان مالي داشتند به تعداد زياد زن ميگرفتند. مردان كه توان مالي و اقتصاد بالايي داشتند به اندازهي يك دوره تسبيح، زن در حرمسراي خود، ميتوانستند داشته باشد.
گاهي براي پي بردن به حق واقعي وتعيين حدود يك حق، لازم است كه به تاريخ مراجعه شود. تاريخ تمدن بشريت ترازوي است كه ميتواند معيار رعايت حق در گذشته و حال را وزن نمايد.هرگاه رعايت حق انسانها در بستر تاريخ مطالعه گردد، حقوق زن در بستر تاريخ بشريت از جايگاه نا متوازن برخوردار بوده است.
زنان در طول قرون و اعصار متمادي، رنجها و ستمهاي فراواني ديدهاند كه حقيقتا بسيار درد آور و سنگين است.
بيشترين ظلم كه به زنان وارد شده، ناشي ازاشتباه قانونگزاران بود، علت اشتباه قانونگزاران در وضع قانون ظالمانه عليه نيمي از پيكر جامعه آن بوده كه آنها خود را بي نياز از مكتب وحي ميدانستند و بر دانش ناقص بشري تكيه ميكردند و سعادت بشر را با تراوشات ذهني ناقص خود مهيا ميساختند. البته در اين ميان سود جوياني نيز وجود داشته كه با استفاده از فرصت براي رسيدن به مقاصد ناپاك شان، دست به تحريف دستورها وپيامهاي الهي نيزمي زدند.
كاوش در حقوق انسانها با استفاده از تاريخ اعم از زن و مرد از شيريني چندان برخوردار نيست ولي سرنوشت زنان با تلخكاميهاي براي زنان و سو استفادههاي براي تعدادي از مردان وقت همراه بوده است.
آن گاه كه تنها شدي و در جست و جوي يك تكيه گاه مطمئن هستي بر من توكل كن(نمل/79)
آن گه كه نوميدي بر جانت پنجه افكنده و رها نمي شوي، به من اميدوار باش( زمر/53)
آن گاه كه سرمست زندگاني دنيا و مغرور به آن شدي به ياد قيامت باش (فاطر/5)
آن گاه كه در پي تعالي و كمال هستي نيتت را پاك و الهي كن (فاطر/29-30)
آن گاه كه دوست داري به آرزوهايت برسي، به درگاهم دعا كن تا اجابت نمايم.(فاطر/60)
آن گاه كه دوست داري كسي همواره به يادت باشد، به ياد من باش كه من همواره به ياد تو هستم(بقره/152)
آن گاه كه دوست داري با من هم سخن شوي نماز را به ياد من بخوان(طه/14)
آن گاه كه روحت تشنه نيايش و راز و نياز است آهسته مرا بخوان(اعراف/55)
آن گاه كه شيطان همواره در پي وسوسه توست، به من پناه بر (مومنون/97)
آن گاه كه لغزش ها روحت را آزرده ساخت، در توبه به روي تو باز است (قصص/67)
حلقه محبويب را به قلبت بياويز: كه اگر او را دوست بداري او نيز تو را دوست بدارد (آل عمران/31)
دروغ نگوييم ،
تهمت نزنيم ،
مؤدب باشيم ،
صادق باشيم ،
انتقاد پذير باشيم ،
ديگران را آزار ندهيم ،
وجدان داشته باشيم ،
از كسي بت نسازيم ،
نظافت را رعايت كنيم ،
از قدرت سوء استفاده نكنيم ،
پشت سر كسي غيبت نكنيم ،
به عقايد همديگر احترام بگذاريم ،
مسؤليت اشتباهاتمان را بپذيريم ،
به قوميت و مليت كسي توهين نكنيم ،
به ناموس ديگران چشم نداشته باشيم و
در مورد ديگران قضاوت و پيش داوري نكنيم .
سيد محمد خاتمي، با اشاره به انتخابات رياست جمهوري يازدهم گفت: اميدوارم كه به لطف خداوند انتخابات پرشوري برگزار شود و همه در آن شركت كنند.
به گزارش انتخاب، رئيس بنياد باران در پاسخ به اين سوال كه فكر ميكنيد اجماع اصلاح طلبان شكل بگيرد و آيا شما گزينه اجماع اصلاحطلبان هستيد؟ گفت: من چه كارهام كه روي من اجماع كنند، من تاب چنين چيزي را ندارم.
عضو مجمع روحانيون مبارز در شرايطي كه مشخص بود تمايلي به گفت و گو ندارد، تصريح كرد: ما مخلص همه هستيم و به اصلاحطلبان و اصولگرايان و به همه ارادت داريم و اميدوارم كه آنچه خير جمهوري اسلامي و مردم است، تحقق پيدا كند.
محمد خاتمي همچنين در پاسخ به اين سوال كه برخي اصلاحطلبان شما را رهبر اصلاحات ميدانند و ميگويند كه شما ظرف ۱۰روز آينده اعلام كانديداتوري خواهيد كرد، نظر خودتان چيست؟ گفت: ما كوچك همه هستيم؛ اگر بنا شد، خدمتتان مفصل صحبت ميكنيم.
به گزارش خبرنگار مهر، حجت الاسلام علي يونسي عصر جمعه به همراه ياسر هاشمي در جمع خبرنگاران اظهار داشت: تاكنون هاشمي سخني در خصوص آمدن به عرصه سياست و انتخابات رياست جمهوري را مطرح نكرده ، اما به طور حتم نمي توان در خصوص حضور نداشتن وي در اين عرصه سخن گفت.
وي ادامه داد: هم اكنون هاشمي و خاتمي داراي راي بسيار زيادي در ميان مردم هستند و عقايد آن ها طرفدار زيادي در بين مردم و به خصوص جوانان داردكه روحاني نيز براي ادامه دادن راه اين دو تن وارد اين عرصه شده است.
رضايي در خصوص هدفمندي يارانهها، يادآور شد: اين مسيري كه آغاز شده را ادامه ميدهيم و اگر مرحله دوم هدفمندي يارانهها اجرا شود، باز تورم بالا خواهد رفت كه برنامهريزي كردم تا پرداخت اين ۴۵ هزار تومان را به مردم ادامه دهم و با آغاز فاز دوم ۶۵ هزار تومان به حساب مردم واريز ميكنيم، اما تا شش ماه قابل برداشت نخواهد بود و در پايان شش ماه به همراه سود دريافتي از طريق بانك قابل برداشت ميشود.
وي گفت: بنگاههاي جديدالتأسيس را مجبور ميكنيم كه از پنج نفر استخدامي، يك نفر آنها دانشجو باشد، در غير اينصورت به آنها مجوز فعاليت صادر نخواهيم كرد.
رضايي در خصوص بحران درياچه اروميه، گفت: درياچه اروميه كه از ذخاير ملي كشور است، بايد با استفاده از راهكارهاي مناسب و تعيين رژيمهاي مناسب دوباره احيا شود.
وي ادامه داد: سدهايي كه در اطراف درياچه اروميه بسته شدهاند، ۱۷ درصد در خشك شدن اين درياچه سهم داشتهاند.
رضايي در خصوص تنظيم رژيم آبي براي درياچه اروميه، بيان داشت: با تنظيم اين رژيم آبي كه از برنامههاي آينده من است تا ۵۰ كيلومتر اطراف درياچه اروميه را شامل ميشود و يك برنامه كنترلي براي بهبودي وضعيت درياچه اروميه از اين بحران است.
فاطمه عليها السلام بر بالين آدمي
36 . امام باقر و امام صادق عليهما السلام مي فرمايند:
«حرام علي روح ان تفارق جسدها حتي تري الخمسة: محمدا وعليا وفاطمة وحسنا وحسينا بحيث تقر عينها او تسخن عينها ... ; بر روح آدمي حرام است كه از بدنش جدا شود، مگر آنكه پنج تن را ببيند: محمد و علي و فاطمه و حسن و حسين عليهم السلام، و آن هم به گونه اي است كه يا چشم آدمي روشن و يا تاريك و محزون مي شود .»
فاطمه عليها السلام شهيده است
37 . امام كاظم عليه السلام مي فرمايند:
«ان فاطمة عليها السلام صديقة شهيدة ... ; فاطمه عليها السلام بانوي بسيار راست گويي است كه او را به شهادت رسانده اند .»
اشتياق بهشت به فاطمه عليها السلام
38 . پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله مي فرمايند:
«اشتاقت الجنة الي اربع من النساء: مريم بنت عمران، وآسية بنت مزاحم زوجة فرعون وخديجة بنت خويلد وفاطمة بنت محمد صلي الله عليه و آله; بهشت مشتاق چهار زن است: مريم دختر عمران، آسيه دختر مزاحم و زن فرعون، خديجه دختر خويلد و فاطمه عليها السلام دختر محمد صلي الله عليه و آله .»
فاطمه عليها السلام و خردسالان
39 . امام صادق عليه السلام مي فرمايند:
«ان اطفال شيعتنا من المؤمنين تربيهم فاطمة عليها السلام; بي شك خردسالان شيعه ما از مؤمنان را فاطمه عليها السلام پرورش مي دهد .»
شفاعت فاطمه عليها السلام
40 . پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله مي فرمايند:
«... يا فاطمة ابشري فلك عندالله مقام محمود تشفعين فيه لمحبيك وشيعتك; اي فاطمه عليها السلام مژده باد! كه در پيشگاه خدا مقامي شايسته داري كه در آن مقام براي دوستان و شيعيانت شفاعت مي كني .»
"زندگي مساله در اختيار داشتن كارتهاي خوب نيست ؛ بلكه خوب بازي كردن با كارتهاي بد است..."
به گزارش خبرآنلاين، در ميان نامزدهاي احتمالي انتخابات آتي، تهرانيها و قميها بيشترين تعداد نامزد را به خود اختصاص دادهاند و سمناني ها در پله سوم قرار دارند.
چنانچه آيتالله هاشمي رفسنجاني وارد اين دور از رقابتها شود، مسنترين كانديدا خواهد بود اما در غياب وي مهدي چمران با ۷۱ و علياكبر ولايتي با ۶۷ سال بزرگتر از ديگر نامزدها هستند و كامران باقري لنكراني و سعيد جليلي با ۴۷ سال، جوان ترين نامزدهاي احتمالي خواهند بود كه هر دو از گزينه هاي محتمل جبهه پايداري هستند.
انسان ها به شيوه هنديان بر سطح زمين راه مي روند.
با يك سبد در جلو ويك سبد در پشت.
در سبد جلو، صفات نيك خود را مي گذاريم و در سبد پشتي، عيب هاي خود را نگه مي داريم.
به همين دليل در طول روزهاي زندگي خود، چشمان خود را برصفات نيك خود مي دوزيم وفشارها را درسينه مان حبس مي كنيم.
در همين زمان بي رحمانه، در پشت سر همسفرمان كه پيش روي ما حركت مي كند، تمامي عيوب او را مي بينيم.
بدين گونه است كه در باره خود بهتر از او داوري مي كنيم، بي آن كه بدانيم كسي كه پشت سر ما راه مي رود به ما با همين شيوه مي انديشد.
"پائولو كوئيلو"
در بين نامزدهاي انتخابات رياست جمهوري پيش رو، شايد شناخته ترين نامزدهاي با سابقه حضور در جبهه محسن رضايي و محمد باقر قاليباف باشند.محسن رضايي در شهريور1360 از سوي حضرت امام خميني(ره) به فرماندهي كل سپاه پاسداران انقلاب اسلامي منصوب شد و در دوران هشت سال دفاع مقدس، مسئوليت فرماندهي سپاه را برعهده داشت.فرمانده لشكر نصرسپاه پاسداران، فرمانده نيروي هوايي سپاه پاسداران در دوران جنگ نيز از سوابق خدمتي محمد باقر قاليباف است.محمد حسن ابوترابي فرد نايب رئيس مجلس را هم مي توان در جرگه نامزدهايي به حساب آورد كه سابقه حضور در جبهه دارد.عليرضا زاكاني دبير كل جبهه رهپويان انقلاب نيز از سن 15 سالگي به جبهه پيوست. مصطفي پورمحمدي درباره حضور يا عدم حضور خود در جبهه هاي در وبسايت خود چيزي ننوشته است.مصطفي كواكبيان هم سابقه حضور در جبهه را دارد.حسن روحاني نيز سابقه حضور در جبهه هاي جنگ را دارد. او در سال 79 مفتخر به دريافت نشان درجه يك نصر از دستان رهبر معظم انقلاب شد.محمد شريعتمداري و يحيي آل اسحاق را مي توان در جرگه نامزدهايي قرار داد كه اگر چه در جبهه حضور مستقيم نداشت اما در پست هاي مرتبط خدمت مي كردند.
علي عليه السلام شايسته ترين انسان براي فاطمه عليها السلام
31 . امام صادق عليه السلام مي فرمايند:
«... لولا ان اميرالمؤمنين عليه السلام تزوجها لما كان لها كفو الي يوم القيامة علي وجه الارض آدم فمن دونه; به راستي اگر اميرالمؤمنين عليه السلام فاطمه عليها السلام را به ازدواج خود در نياورده بود، تا روز قيامت بر روي زمين از آدم تا پس از آدم براي فاطمه عليها السلام همتايي نبود .»
پيوند آسماني
32 . پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله مي فرمايند:
«ما زوجت فاطمة الا لما امرني الله بتزويجها; من فاطمه عليه السلام را به ازدواج در نياوردم، مگر پس از آنكه خداوند مرا به ازدواج او فرمان داد .»
انجام كارهاي سخت خانه
33 . حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام درباره حضرت فاطمه زهرا عليها السلام مي فرمايند:
«انها استقت بالقربة حتي اثرفي صدرها وطحنت بالرحي حتي مجلت يدها وكسحت البيت حتي اغبرت ثيابها واوقدت النار تحت القدر حتي دكنت ثيابها فاصابها من ذلك ضرر شديد; حضرت فاطمه زهرا عليها السلام آن قدر با مشك، آب كشيد كه اثر آن در سينه اش آشكار شد و چندان با دست خود آسياب كرد كه دستهايش پينه زد و آن قدر خانه را جاروب كرد كه لباسهايش خاك آلود گرديد . و چندان آتش در زير ديگ روشن كرد كه لباسهايش سياه و دود آلود شد و از اين كارها رنج و سختي زيادي به او رسيد .»
فاطمه عليها السلام مطيع دائم علي عليه السلام
34 . حضرت اميرالمؤمنين علي عليه السلام مي فرمايند:
«فوالله ... لا اغضبتني ولاعصت لي امرا ولقد كنت انظر اليها فتنكشف عني الهموم والاحزان; سوگند به خدا كه فاطمه عليها السلام هيچ گاه مرا خشمگين نكرد و در هيچ كاري از من سرپيچي ننمود . و من هرگاه به فاطمه عليها السلام نگاه مي كردم، غم و اندوه از من زدوده مي شد .»
نور فاطمه عليها السلام از نور خداست
35 . پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله مي فرمايند:
«... نور ابنتي فاطمة من نور الله وابنتي فاطمة افضل من السماوات والارض ... ; نور دخترم فاطمه عليها السلام از نور خداست، و دخترم فاطمه عليها السلام برتر از آسمانها و زمين است .»
افتخار علي عليه السلام به فاطمه عليها السلام
26 . حضرت اميرالمؤمنين علي عليه السلام مي فرمايند:
«... انا زوج البتول سيدة نساء العالمين ... ; من همسر بتول عليها السلام هستم; همان كسي كه سرور زنان جهانيان است .»
فاطمه عليها السلام زهره است
27 . پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله مي فرمايند:
«انا الشمس وعلي عليه السلام القمر وفاطمة الزهرة والفرقدان الحسن والحسين; من خورشيدم و علي عليه السلام ماه و فاطمه عليها السلام، زهره (ناهيد) است و حسن و حسين عليهما السلام دو ستاره نور افشان فرقدان هستند .»
ايمان فاطمه عليها السلام
28 . پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله مي فرمايند:
«يا سلمان! ان ابنتي فاطمة ملا الله قلبها وجوارحها ايمانا ويقينا الي مشاشها تفرغت لطاعة الله ... ; اي سلمان! به راستي كه خداوند قلب و اعضاي فاطمه عليها السلام تا استخوانهايش را از ايمان و يقين آكنده ساخته است; به گونه اي كه در طاعت خدا جديت دارد .»
زيارت شهيدان
29 . امام صادق عليه السلام مي فرمايند:
«ان فاطمة عليها السلام كانت تاتي قبور الشهداء في كل غداة سبت ... ; فاطمه عليها السلام در هر بامداد شنبه به مزار شهيدان مي رفت .»
بوي خوش فاطمه عليها السلام
30 . پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله مي فرمايند:
«رائحة الانبياء رائحة السفرجل ورائحة الحور العين رائحة الآس ورائحة الملائكة رائحة الورد ورائحة ابنتي فاطمة الزهراء رائحة السفرجل والآس والورد ... ; بوي پيامبران بوي به و بوي حورالعين بوي آس و بوي فرشتگان بوي گل سرخ است، ولي بوي دخترم فاطمه عليها السلام بوي به و آس و گل سرخ روي هم است .»
روزي از دانشمندي رياضيدان نظرش را درباره زن و مرد پرسيدند.
جواب داد:
اگر زن يا مرد داراي ( اخلاق) باشند پس مساوي هستند با عدد يك =1
اگر داراي (زيبايي) هم باشند پس يك صفر جلوي عدد يك ميگذاريم =10
اگر (پول) هم داشته باشند دوتا صفر جلوي عدد يك ميگذاريم =100
اگر داراي (اصل و نصب) هم باشند پس سه تا صفر جلوي عدد يك ميگذاريم =1000
ولي اگر زماني عدد يك رفت (اخلاق) چيزي به جز صفر باقي نمي ماند و صفر هم
به تنهايي هيچ نيست ، پس ان انسان هيچ ارزشي نخواهد داشت...
نماز مخصوص فاطمه عليها السلام
21 . امام صادق عليه السلام مي فرمايند:
«من صلي اربع ركعات فقرا في كل ركعة بخمسين مرة «قل هو الله احد» كانت صلوة فاطمة عليهاالسلام ... ; هر كس چهار ركعت نماز بخواند [هر دو ركعت به يك سلام] و در هر ركعت [پس از سوره حمد] پنجاه مرتبه سوره «قل هو الله احد» را بخواند، اين نماز، نماز فاطمه عليها السلام است .»
من از تو هستم
22 . پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله مي فرمايند:
«يا فاطمة ... انت مني وانا منك ... ; اي فاطمه! تو از من هستي و من از تو هستم .»
پدرت به قربانت
23 . پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله مي فرمايند:
«... فداك ابوك يا فاطمة; پدرت به قربان تو باد اي فاطمه عليها السلام!»
بوي بهشت
24 . پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله مي فرمايند:
«... ففاطمة حوراء انسية وكلما اشتقت الي رائحة الجنة شممت رائحة ابنتي فاطمة عليها السلام; فاطمه عليها السلام حوريه اي است به صورت انسان كه من هر گاه مشتاق بوي بهشت مي شوم، دخترم فاطمه عليها السلام را مي بويم .»
فاطمه عليها السلام قلب محمد صلي الله عليه و آله
25 . حضرت اميرالمؤمنين، علي عليه السلام مي فرمايند:
«... ان الحسن والحسين سبطا هذه الامة وهما من محمد كمكان العينين من الراس واما انا فكمكان اليد من البدن واما فاطمة فكمكان القلب من الجسد ... ; حسن و حسين عليهما السلام دو سبط اين امت هستند، و آن دو براي محمد صلي الله عليه و آله همانند دو چشم براي سرند، و من [براي محمد صلي الله عليه و آله] همانند دست براي بدن هستم، و فاطمه عليها السلام [براي محمد صلي الله عليه و آله] همانند قلب براي بدن است .»
سرور زنان
16 . امام صادق عليه السلام مي فرمايند:
«... فاطمة سيدة نساء العالمين من الاولين والاخرين; فاطمه عليها السلام سرور زنان جهانيان از اولين تا آخرين است .»
تسبيحات حضرت زهرا عليها السلام
17 . امام باقر عليه السلام مي فرمايند:
«ما عبد الله بشي ء من التحميد افضل من تسبيح فاطمة عليهاالسلام ... ; خداوند در حمد و ستايش به چيزي برتر از تسبيح فاطمه عليها السلام عبادت نشده است .»
درود بر فاطمه عليها السلام
18 . امام رضا عليه السلام مي فرمايند:
«اول من جعل له النعش فاطمة ابنة رسول الله، صلوات الله عليها وعلي ابيها وبعلها وبنيها; نخستين كسي كه پس از مرگش براي او تابوت ساخته شد، فاطمه عليها السلام دختر رسول خدا صلي الله عليه و آله بود; درود و صلوات خدا بر او و پدر و شوهر و فرزندانش باد .»
نفرين الهي براي دشمنان فاطمه عليها السلام
19 . پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله مي فرمايند:
«ملعون ملعون من يظلم بعدي فاطمة ابنتي ويغصبها حقها ويقتلها ... ; مورد نفرين است، مورد نفرين است هر كس پس از من به فاطمه عليها السلام دخترم ستم كند و حقش را غصب نمايد و او را بكشد .»
زيارت فاطمه عليها السلام
20 . پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله مي فرمايند:
«... من زار فاطمة فكانما زارني ... ; هر كس فاطمه عليها السلام را زيارت كند، مانند اين است كه مرا زيارت كرده است .»
ﺑﺎ ﭘﻴﺸﺮﻓﺖ روز اﻓﺰون داﻧﺶ و ﺗﻜﻨﻮﻟﻮژي و ﺟﺮﻳﺎن ﮔﺴﺘﺮدﻩ اﻃﻼﻋﺎت، اﻣﺮوزﻩ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﻣﺎ ﻧﻴﺎزﻣﻨﺪ ﺁﻣﻮزش ﻣﻬﺎرت هاﻳﻲ اﺳﺖ كه ﺑﺎ كمك ﺁن ﺑﺘﻮاﻧﺪ همگام ﺑﺎ ﺗﻮﺳﻌﻪ ﻋﻠﻢ و ﻓﻨﺎوري ﺑﻪ ﭘﻴﺶ ﺑﺮود. هدف ﺑﺎﻳﺪ ﭘﺮورش اﻧﺴﺎن هاﻳﻲ ﺑﺎﺷﺪ كه ﺑﺘﻮاﻧﻨﺪ ﺑﺎ ﻣﻐﺰيﺧﻼق ﺑﺎ ﻣﺸﻜﻼت روﺑﺮو ﺷﺪﻩ و ﺑﻪ ﺣﻞ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﭙﺮدازﻧﺪ. ﺑﻪ ﮔﻮﻧﻪاي كه انسان ها ﺑﺘﻮاﻧﻨﺪ ﺑﻪ ﺧﻮﺑﻲ ﺑﺎ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ ارﺗﺒﺎط ﺑﺮﻗﺮار كرده و ﺑﺎ ﺑﻬﺮﻩ ﮔﻴﺮي از داﻧﺶ ﺟﻤﻌﻲ و ﺗﻮﻟﻴﺪ اﻓﻜﺎر ﻧﻮ ﻣﺸﻜﻼت را از ﻣﻴﺎن ﺑﺮدارﻧﺪ. اﻣﺮوزﻩ ﻣﺮدم ﻣﺎ ﻧﻴﺎزﻣﻨﺪ ﺁﻣﻮزش ﺧﻼﻗﻴﺖ هستند كه ﺑﺎ ﺧﻠﻖ اﻓﻜﺎر ﻧﻮ ﺑﻪ ﺳﻮي ﻳﻚ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺳﻌﺎدﺗﻤﻨﺪ ﻗﺪم ﺑﺮدارﻧﺪ. رواﻧﺸﻨﺎﺳﺎن ﺳﻌﻲ داﺷﺘﻪاﻧﺪ ﺗﺎ ﻣﺸﺨﺼﺎت اﻓﺮادي كه داراي ﺳﻄﺢ ﺑﺎﻻﻳﻲ از ﺧﻼﻗﻴﺖ هﺴﺘﻨﺪ ﻣﺸﺨﺺ كنند، "اﺳﺘﻴﺰ" ﻋﻮاﻣﻞ زﻳﺮ را ﺑﺮاي اﻓﺮاد ﺧﻼق ﺑﻴﺎن داﺷﺘﻪ اﺳﺖ:
ﺳﻼﻣﺖ رواﻧﻲ و ادراكي: ﺗﻮاﻧﺎﻳﻲ اﻳﺠﺎد ﺗﻌﺪاد زﻳﺎدي اﻳﺪﻩ ﺑﻪ ﻃﻮر ﺳﺮﻳﻊ
اﻧﻌﻄﺎف ﭘﺬﻳﺮي ادراك: ﺗﻮاﻧﺎﻳﻲ دﺳﺖ كشيدن از ﻳﻚ ﻗﺎﻋﺪﻩ و ﭼﺎرﭼﻮب ذهﻨﻲ
اﺑﺘﻜﺎر: ﺗﻮاﻧﺎﻳﻲ در اﻳﺠﺎد و اراﺋﻪ ﭘﻴﺸﻨﻬﺎدهاي ﺟﺪﻳﺪ
ﺗﺮﺟﻴﺢ دادن ﭘﻴﭽﻴﺪﮔﻲ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺳﺎدﮔﻲ: ﺗﻮﺟﻪ كردن و در ﻧﻈﺮ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﭼﺎﻟﺶهاي ﺟﺪﻳﺪ ﻣﺴﺎﺋﻞ ﭘﻴﭽﻴﺪﻩ
اﺳﺘﻘﻼل رأي و داوري: ﻣﺘﻔﺎوت ﺑﻮدن از همكاران در اراﺋﻪ ﻧﻈﺮات و اﻧﺪﻳﺸﻪهاي ﻧﻮ
- ثروت، بدون زحمت
- لذت، بدون وجدان
- دانش، بدون شخصيت
- تجارت، بدون اخلاق
- علم، بدون انسانيت
- عبادت، بدون ايثار
- سياست، بدون شرافت
اين هفت مورد را گاندي تنها چند روز پيش از مرگش بر روي يك تكه كاغذ نوشت و به نوهاش داد. اعتقاد بر اين است كه وي اين موارد را در جست و جوي خود براي يافتن ريشههاي خشونت شناسايي كرد. در نظر گرفتن اين موارد، بهترين راه جلوگيري از بروز خشونت در يك فرد و يا جامعه است.
پاسخ گويي به پرسش هاي فكري و فرهنگي افراد، جلوه اي ارزشمند از ابعاد شخصيتي حضرت فاطمه است. اين ويژگي چشم گيرْ در زماني نمايان مي شد كه زنان را نه تنها فردي هم چون ديگر افراد نمي انگاشتند، بلكه انسان نيز نمي دانستند و دختران را مايه ننگ و سرافكندگي خانواده مي شمردند. او، هم به امور خانه مي پرداخت و هم مرجع علوم و معارف الهي بود. از نظر علمْ جُز با امام معصوم قابل سنجش نبود و از نظر اخلاق و برخوردها، بايد وي را با پدر بزرگوارش مقايسه نمود. آن حضرت روش برخورد با مردم، به خصوص كساني را كه در حوزه دين ابهاماتي داشتند، از پدرش آموخته بود.
عزيزترين مردم
11 . پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله مي فرمايند:
«... فاطمة اعز البرية علي; فاطمه عليها السلام عزيزترين مردم در نزد من است .»
نور چشم و ميوه دل من
12 . پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله مي فرمايند:
«... ان فاطمة بضعة مني و هي نور عيني وثمرة فؤادي ... ; فاطمه عليها السلام پاره تن و نور چشم و ميوه دل من است .»
خشم و خشنودي فاطمه عليها السلام
13 . پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله مي فرمايند:
«ان الله ليغضب لغضب فاطمة ويرضي لرضاها; بي شك خداوند با خشم فاطمه عليها السلام به خشم مي آيد و با خشنودي او خشنود مي شود .»
دشمن فاطمه عليها السلام در دوزخ است
14 . پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله مي فرمايند:
«... يا فاطمة! لو ان كل نبي بعثه الله وكل ملك قربه شفعوا في كل مبغض لك غاصب لك ما اخرجه الله من النار ابدا; اي فاطمه! اگر تمام پيامبراني كه خدا برانگيخته و تمام فرشتگاني كه مقرب درگاه خود گردانده است، براي هر كينه توزي كه حق تو را غصب نموده است، شفاعت كنند، هرگز خدا او را از آتش [دوزخ] خارج نمي سازد .»
اختر تابناك
15 . امام صادق عليه السلام مي فرمايند:
«... فاطمة كوكب دري بين نساء اهل الدنيا ... ; فاطمه عليها السلام اختري تابناك در ميان زنان دنياست .»
- خداوند از تو نخواهد پرسيد پوست تو به چه رنگ بود
بلكه از تو خواهد پرسيد كه چگونه انساني بودي؟
- خداوند از تو نخواهد پرسيد كه چه لباسهايي در كمد داشتي
بلكه از تو خواهد پرسيد به چند نفر لباس پوشاندي؟
- خداوند از تو نخواهد پرسيد زيربناي خانه ات چندمتر بود
بلكه از تو خواهد پرسيد به چند نفر در خانه ات خوش آمد گفتي؟
- خداوند از تو نخواهد پرسيد در چه منطقه اي زندگي ميكردي
بلكه از تو خواهد پرسيد چگونه با همسايگانت رفتار كردي؟
- خداوند از تو نخواهد پرسيد چه تعداد دوست داشتي
بلكه از تو خواهد پرسيد براي چندنفر دوست و رفيق بودي؟
- خداوند از تو نخواهد پرسيد ميزان درآمد تو چقدر بود
بلكه از تو خواهد پرسيد آيا فقيري را دستگيري نمودي؟
- خداوند از تو نخواهد پرسيد عنوان و مقام شغلي تو چه بود
بلكه از تو خواهد پرسيد آيا سزاوار آن بودي وآن را به بهترين نحو انجام دادي؟
- خداوند از تو نخواهد پرسيد كه چه اتومبيلي سوار ميشدي
بلكه از تو خواهد پرسيد كه چندنفر را كه وسيله نقليه نداشتند به مقصد رساندي؟
با وفات پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم)، فاطمه (عليها السلام) غرق در سوگ و ماتم شد. از يك طرف نه تنها پدر او بلكه آخرين فرستاده خداوند و ممتازترين مخلوق او، از ميان بندگان به سوي خداوند، بار سفر بسته بود. هم او كه در وجود خويش برترين مكارم اخلاقي را جمع نموده و با وصف صاحب خلق عظيم، توسط خداوند ستوده شده بود. هم او كه با وفاتش باب وحي تشريعي بسته شد؛ از طرفي ديگر حق وصي او غصب گشته بود. و بدين ترتيب دين از مجراي صحيح خود، در حال انحراف بود. فاطمه (عليها السلام) هيچگاه غم و اندوه خويش را در اين زمينه كتمان نمينمود. گاه بر مزار پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) حاضر ميشد و به سوگواري ميپرداخت و گاه تربت شهيدان احد و مزار حمزه عموي پيامبر را برميگزيد و درد دل خويش را در آنجا بازگو مينمود. حتي آن هنگام كه زنان مدينه علت غم و اندوه او را جويا شدند، در جواب آنان صراحتاً اعلام نمود كه محزون فقدان رسول خدا و مغموم غصب حق وصي اوست.
هنوز چيزي از وفات رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) نگذشته بود كه سفارش رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) و ابلاغ فرمان الهي توسط ايشان در روز غدير، مبني بر نصب امام علي (عليه السلام) به عنوان حاكم و ولي مسلمين پس از پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم)، توسط عده اي ناديده گرفته شد و آنان در محلي به نام سقيفه جمع گشتند و از ميان خود فردي را به عنوان حاكم برگزيدند و شروع به جمعآوري بيعت از سايرين براي او نمودند. به همين منظور بود كه عدهاي از مسلمانان به نشانه اعتراض به غصب حكومت و ناديده گرفتن فرمان الهي در نصب امام علي (عليه السلام) به عنوان ولي و حاكم اسلامي پس از پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) در خانه فاطمه (عليها السلام) جمع گشتند. هنگامي كه ابوبكر - منتخب سقيفه - كه تنها توسط حاضرين در سقيفه انتخاب شده بود، از اجتماع آنان و عدم بيعت با وي مطلع شد؛ عمر را روانه خانه فاطمه (عليها السلام) نمود تا امام علي (عليه السلام) و سايرين را به زور براي بيعت در مسجد حاضر نمايد. عمر نيز با عدهاي به همراه پاره آتش، روانه خانه فاطمه (عليها السلام) شد. هنگامي كه بر در خانه حاضر شد، فاطمه (عليها السلام) به پشت در آمد و علت حضور آنان را جويا شد. عمر علت را حاضر نبودن امام علي (عليه السلام) و ديگران در مسجد براي بيعت با ابوبكر عنوان نمود. فاطمه (عليها السلام) آنان را از اين امر منع نمود و آنان را مورد توبيخ قرار داد. در نتيجه عدهاي از همراهيان او متفرق گشتند. اما در اين هنگام او كه از عدم خروج معترضين آگاهي يافت، تهديد نمود در صورتي كه امام علي (عليه السلام) و سايرين براي بيعت از خانه خارج نشوند، خانه را با اهلش به آتش خواهد كشيد. و اين در حالي بود كه ميدانست حضرت فاطمه (عليها السلام) در خانه حضور دارد. در اين موقع عدهاي از معترضين از خانه خارج شدند كه مورد برخورد شديد عمر قرار گرفتند و شمشير برخي از آنان نيز توسط او شكسته شد. اما همچنان امير مومنان، فاطمه و كودكان آنان در خانه حضور داشتند. بدين ترتيب عمر دستور داد تا هيزم حاضر كنند و به وسيله هيزمهاي گردآوري شده و پاره آتشي كه با خود همراه داشت، درب خانه را به آتش كشيدند و به زور وارد خانه شدند و به همراه عدهاي از همراهانش خانه را مورد تفتيش قرار داده و امام علي را به زور و با اكراه به سمت مسجد كشان كشان بردند. در حين اين عمل، فاطمه (عليها السلام) بسيار صدمه ديد و لطمات فراواني را تحمل نمود اما باز از پا ننشست و بنا بر احساس وظيفه و تكليف الهي خويش در دفاع از ولي زمان و امام خود به مسجد آمد. عمر و ابوبكر و همراهان آنان را در مسجد رسول خدا مورد خطاب قرار داد و آنان را از غضب الهي و نزول عذاب بر حذر داشت. اما آنان اعمال خويش را ادامه دادند.